چندین دهه از شکل گیری انقلابی می گذرد که بنام جمهوریت و اسلامیت تعریف شد و بر اساس شعارها سیل عظیم مردم به شکلی از حکومت پاسخ مثبت دادند که حتی طراحان آن نیز الگوی مشخصی از آن نداشتند. چرا که جمع دو مفهوم جمهوری و اسلامی با عملکردی که در طول چندین دهه تجربه شد ، غالبا قابل تجمیع نبود. جمهوریت که اساس آن بر انتخاب و رأی مردم تعریف میشود ، در پیچ و خم حکومت داری اسلامی که بر مبنای ولایت مطلقه فقیه تعریف شد ، کاملا تفسیر دیگری پیدا کرد. در این سردرگمی الگوی جمهوری و اسلامی، زنان بیش از همه هزینه پرداخت کردند. هر دولتی که روی کار آمد، به انان وعده وعید های زیادی داد تا بتواند آراء زنان را جلب کند. امادر نهایت دستاورد دولتهای مختلف برای زنان بیش از آنکه نگاه به زن و کیفیت زندگی زنان را متحول کند ، بیشتر در جنگ آمار کمی دولت ها خلاصه میشود ، چرا که بازهم زن طراز جمهوری اسلامی، زنی تفسیر میشود که طی قرون در نگاه سنتی نهادینه شده است .نگاهی که خود را بر تر میداند و معتقد است، هر نگاهی بجز این نگاه منحرف است و به دنبال ابزار شدن زنان است. اولین مشخصه این نگاه به حجاب زنان پیوند میخورد . لذا چندین دهه سرمایههای معنوی، مالی و انسانی زیادی به هدر رفت تا این مشخصه نهادینه شود و هر چه بیشتر هزینه شد، دافعه بیشتری به وجود آمد، چرا که زن طراز جمهوری اسلامی در بسیاری از موارد نگاهی را تجربه کرد، که در بسیاری از موارد در تضاد کامل با شعارهای داده شده بود و هر جا که صحبت از حق او به میان میآمد، به واسطه زن بودنش، این حق به حاشیه میرود. کاش میشد تمام کسانی همچون جناب رحیم پور ازغدی عضو محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی که اظهار میکنند: “زن غربی هرچه برهنهتر، برای سرمایهداری ارزشمندتر است. زن شرقی هم اصلاً آدم حساب نمیشود؛ اما زن مسلمان برای رشد خودش، خانواده و فرزندانش مسئولیت دارد.” یک روز در لباس یک زن برای باز کردن حساب برای فرزند، برای نامنویسی فرزند به مدرسه، برای گرفت حق خود و یا برای شهادت یک جرم با تمام تحصیلات و جایگاه اجتماعی در یک جلسه دادرسی حضور پیدا کنند و یا برای رفتن به یک مسافرت خارج از کشور تقاصای پاسپورت کنند، (حتی اگر یک همسر معتاد داشته باشند) تا لمس کنند، شعارهای توخالی، احراز تحصیلات و پستهای اجتماعی و بعضا سیاسی در تغییر ماهوی نگاه سنتی وقوانین ناشی از آن که زن به ماهو زن را جنس دوم تلقی میکند هیچ تفاوتی برای زن انقلاب اسلامی با زن برهنه غربی و یا زن شرقی که به زعم آقای ازغدی اصلاً آدم حساب نمیشود به ارمغان نیاورده است.
از طرف دیگر جناب آقای رحیم پورازغدی این که مطرح می کنید: “زن مسلمان برای رشد خودش، خانواده و فرزندانش مسئولیت دارد.” چه ربطی به مسئولیتی دارد که یک نظام برای رشد کیفی زنان به عنوان نیمی از جامعه دارد؟ متاسفانه غالب تحلیلگران اسلامی در ترسیم جایگاه زن در انقلاب اسلامی هنوز در توهم شعارها به سر میبرند، در حالیکه زن انقلاب اسلامی با واقعیت نگاه نهادینه شده سنتی که بسیاری از تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان حوزهای مختلف از آن مستثنی نیستند باید دست و پنچه نرم کنند./ سوسن صفاوردی