کارشناس و پژوهشگر مهدویت گفت:مدعیان دروغین از نظر مخاطب، جامعه هدفشان بیشتر متمرکز بر متدینین و افراد مذهبی است و از نظر جنسیتی هم بیشتر نفوذشان میان زنان است.
گروه دین و اندیشه- مصطفی شاکری گرکانی: موضوع ظهور منجی آخرالزمان که در شریعت اسلامی با آموزه مهدویت پیوند خورده است، از موضوعات اساسی است که در همه ادیان و شرایع گذشته مطرح بوده و نوید آیندهای روشن را برای جامعه بشری به همراه دارد؛ جامعهای که در آن روابط افراد بر پایه عدالت استوار خواهد بود و هر انسانی به کمال مطلوب خویش خواهد رسید. تشکیل آرمانشهر مهدوی در آخرالزمان وعدهای است که خداوند در کتب آسمانی از جمله قرآن کریم به صراحت بیان فرموده است و به همین سبب وعده نابودی ظلم و ستم را در آن هنگام، وعدهای قطعی قلمداد کرده است.
این آموزه ارزشمند و امیدبخش در طول تاریخ با آسیبهای فراوانی نیز همراه بوده و همواره افرادی سعی کردند باور مؤمنان به منجی آخرالزمان را به انحراف بکشانند و آن را مورد سو استفاده قرار دهند. شاید بارزترین نمونه سو استفاده از منجیباوری را بتوان تشکیل رژیم صهیونیستی به شمار آورد که ایده آن با بهرهگیری از باورهای آئین یهود درباره سرزمین موعود شکل گرفت. ظهور داعش نیز یکی دیگر از جریانات منحرفی بود که در سالیان اخیر و با ادعای زمینهسازی برای ظهور منجی آخرالزمان پدیدار شد. پخش برخی مستندها در سالهای اخیر نیز یکی دیگر از انحرافاتی بود که سعی داشت با برخی تطبیقات نادرست، اعتقادات شیعیان درباره مهدویت را در راستای اهداف سیاسی خود به بازی بگیرد.
بنابراین اهمیت مسئله مهدویت و منجیباوری از یک سو و ضرورت توجه به آسیبها و انحرافات آن، ضرورت تحقیق و کسب آگاهی در این زمینه را روشن میسازد. در همین راستا خبرگزاری مهر تصمیم دارد در قالب پروندهای ابعاد مختلف مسئله مهدویت و منجیگرایی را مورد بررسی قرار دهد. در همین راستا با حجتالاسلام مصطفی پرهیزگار، کارشناس و پژوهشگر مهدویت درباره «مدعیان دروغین» گفتوگو کردیم که حاصل آن را در ادامه میخوانیم؛
*به نظر میرسد فعالیتهای مدعیان دروغین مهدویت در چند سال اخیر کاهش پیدا کرده است. ارزیابی شما از این مسئله چیست و چه عواملی در افزایش یا کاهش فعالیت جریانهای مدعی مهدویت مؤثر است؟
بله، فعالیت مدعیان نسبت به قبل کمتر شده است و یا میتوان احتمال داد که اینها شیوه خودشان را تغییر دادند و به پنهانکاری روی آوردند.
بنده میخواهم در این فرصت نکاتی کلی درباره نفوذ این جریانها و آثار آن بیان کنم تا روشن شود وضعیت مدعیان چگونه است و اگر ریزشی دارند به چه جهت است. صفآرایی مقابل جبهه حق توسط مدعیان حقمداری از ابتدای آفرینش وجود داشته و مشخصاً از زمان تقابل هابیل و قابیل میتوان این مسئله را مشاهده کرد. در زمان ائمه نیز این مسئله وجود داشت و پس از رحلت پیامبر (ص) مدعیانی پیدا شدند و اتباعی برای خودشان جمع کردند. بنابراین بحث مدعیان منحصر به امروز نیست.
مدعیان دروغین از نظر مخاطب، جامعه هدفشان بیشتر متمرکز بر متدینین و افراد مذهبی است و از نظر جنسیتی هم بیشتر نفوذشان میان زنان است. از نظر طبقات اجتماعی هم اولین هدفشان جامعه روحانیت است
نکته دوم اینکه هماکنون هم منحرفانی هستند که یا در اصلیترین باورهای دینی از جمله توحید و نبوت و قرآن و … تردید ایجاد میکنند یا مدعی جانشینی امام زمان (عج) هستند یا ادعای نیابت آن حضرت را دارند. از نظر گستره، این افراد در تمام جغرافیای کشور نفوذ کردند فارغ از اینکه چقدر نفوذ کردند و کمیت اینها چه مقدار است؛ در عین حال نفوذ اینها را در جای جای کشور میبینیم. از نظر مخاطب هم جامعه هدفشان بیشتر متمرکز بر متدینین و افراد مذهبی است و از نظر جنسیتی هم بیشتر نفوذشان میان زنان است. از نظر طبقات اجتماعی هم اولین هدفشان جامعه روحانیت است.
آثار تخریبی که اینها ایجاد کردند غیر از انحراف عقیدتی در دو بعد قابل ذکر است؛ بعد خانوادگی و بعد اجتماعی. در بعد خانوادگی وقتی یک فرد آسیب میبیند کل نظام خانواده او تحت تأثیر قرار میگیرد. والدین دچار احساس ترس و گناه میشوند و حتی کانونهای موفق ازدواج منجر به طلاق میشود، چه رسد به روابط خانوادگی و خویشاوندی. در بعد اجتماعی نیز میتوان نفوذ این گروهها را از بخشهای مهم جنگ ترکیبی دشمن تلقی کرد که اهداف مختلفی را مورد نظر دارند از جمله تشویش افکار عمومی، مشغول ساختن دستگاههای امنیتی، ناکارآمد جلوه دادن این دستگاهها مخصوصاً دستگاههای فرهنگی و علیالخصوص حوزه و روحانیت و بیخاصیت جلوه دادن آنها. یکی دیگر از آسیب تخریبی این گروهها ترویج بیبند و باری اخلاقی، بیاعتمادی عمومی مخصوصاً ایجاد فضای پر اختلاف فکری و چندقطبی کردن جامعه و فشارهای سیاسی است.
نکته دیگری که باید اشاره کنم این است که این گروهها مشخصاً در حوزه مهدویت چهکار میکنند تا ضرورت پرداختن به این مسئله مشخص شود. مدعیان مهدویت در ابعاد مختلف به این اصل اصیل دینی و آموزه مهم آسیب وارد کردند و میکنند. مهمترین آسیب انکار مهدویت و تخریب و ایجاد تنفر از آن است. امروز دشمنان از طریق رسانهها چهرهای خشن از امام عصر (عج) ترسیم میکنند. جایگزینسازی یکی دیگر از ابعاد آسیب به این آموزه است که به شیوههای مختلف صورت میگیرد؛ از جمله ادعای ارتباط با امام زمان (عج) به صورت اختیاری، ادعای نیابت و سفارت و حتی ادعای ظهور امام که از گذشته صورت گرفته و هماکنون نیز مطرح میشود.
*یکی از زمینههای مهم برای ظهور مدعیان، مسئله نشانههای ظهور است. با توجه به اینکه از جهتی ضرورت دارد مسئله نشانههای ظهور در جامعه مطرح شود تا یک حس امیدواری در میان مردم ایجاد شود و از طرفی بستری برای سو استفاده مدعیان دروغین است، رویکرد صحیح در این مسئله چیست؟
واقعیتش عوامل گرایش به مدعیان و بسترهایش منحصر به آشنایی با نشانهها نیست و عوامل و بسترهای گوناگونی وجود دارد که میشود آنها را در دو دسته قرار دارد. دسته اول عوامل درونی است و دسته دوم عوامل بیرونی. اولین عامل درونی زمینههای پرورش و محیط فکری است که یک فرد دارد و مهمترین رکن انحراف فکری و عقیدتی هم از همین جا شکل میگیرد. مدعیان مهدویت و آسیبزنندگان به این موضوع با لحاظ محیط پرورش و محیط فکری افراد ورود پیدا میکنند. بنابراین عامل اول برمیگردد به محیط فکری و عقیدتی یک فرد. فرقهگرایان افراد را شناسایی میکنند و از این منظر آنها را جذب خودشان میکنند.
عامل دوم از عوامل درونی شتابزدگی در برآوردن نیازهای فکری است. نوع بشر خودش را فطرتا نیازمند دین و دینداری میداند و تمایل به آموزههای دینی دارد اما از طرفی انسان عجول است و در هر موضوعی تلاش میکند زودتر به نتیجه برسد. مخصوصاً در زمانه ما که فرد پیشرفت شتابانی در مظاهر تمدنی میبیند تمایل دارد در حوزه معنویت هم خودش را سریعتر به مقصد برساند و این نیاز فوری خودش را به ثمر برساند. لذا وقتی افراد، مدعیانی را میبینند که ادعای معنویت دارند جذب میشوند. به زیبایی در روایات مربوط به حوزه مهدویت بیان شده است کسانی که شتابزده در این موضوع عمل کنند به هلاکت میرسند و انحراف عقیدتی پیدا میکنند. لذا در روایات توصیه شده از استعجال پرهیز کنیم و سراغ شناخت و آگاهی بیشتر برویم.
عامل سوم بحرانهای زندگی افراد است. هر انسانی با مشکلات و سختیهای در زندگی مواجه میشود. متأسفانه نوع انسانها در برخورد با مشکلات دنبال راهکار و حل مسئله نیستند بلکه دنبال رها شدن هستند. وقتی دنبال رها شدن هستند هر چیزی و هر کسی در برابر آنها قرار بگیرد که ادعای رهایی آنها را از این مشکلات و بحرانها پیشنهاد کند، میپذیرند. به همین جهت فرقهگرایان خودشان را به عنوان ناجی فرد از مشکلات معرفی میکنند و افراد را به خودشان جذب میکنند.
دسته دوم از عواملی که بستر جذب افراد را به گروههای منحرف فراهم میکند عوامل بیرونی است که به چند مورد آن اشاره میکنم. اولین مورد ضعف شناخت در مسائل دینی مخصوصاً ضعف شناخت نسبت به مقامات امام و وظایفی است که در دوران غیبت داریم. هر چه انسان باور خودش را با مطالعه و رجوع به متخصصان تقویت کند، کمتر فریب مدعیان را میخورد. وقتی بررسی میکنیم از بسیاری از مدعیان خصوصاً احمد اسماعیل بصری در بسیاری موارد خطاهایی سر زده که نشان از دروغگو بودن آنها دارد. به عنوان مثال، همین فرد حتی قرآن را اشتباه خوانده و در مسائل واضح علمی به اشتباه و خطا رفته است. خب اگر کسی واقعاً به این باور رسیده باشد که امام، معصوم است و هیچ خطا و اشتباهی ندارد سراغ این افراد نمیرود. اگر کسی به این باور برسد که علم امام بسیار گسترده است و علم لدنی است و امام به تمام علوم مسلط است، آن وقت جذب کسی مثل احمد اسماعیل بصری (احمد الحسن) که اشتباهات واضح علمی و ادبی دارد نمیشود و به دروغگو بودن او پی میبرد.
عامل بعدی بروز اختلافات علمی و حتی اشتباهات و بعضاً انحرافات علمی و عملی برخی از متولیان امور دینی است. بعضیها نمیتوانند اختلافات علمی که برخی علما با هم دارند را هضم کنند. خب اینها صرفاً اختلاف علمی است که در هر دانشی ممکن است بروز کند و این اختلاف علمی به معنای اختلاف عقیدتی و دعوا و نزاع نیست. طبیعتاً یکی از اموری که در دوران غیبت از آن محروم هستیم علم قطعی و بدون اشتباه است ولی برخی نتوانستند این اختلافات علمی را هضم کنند لذا مدعیان مهدویت بر این موج سوار میشوند و افراد را جذب خودشان میکنند.
بنابراین عوامل و بسترهای نفوذ جریانهای انحرافی مخصوصاً مدعیان مهدویت منحصر به عدم شناخت افراد جامعه از نشانههای ظهور نیست بلکه به دو عامل مهم یعنی عوامل درونی و عوامل بیرونی برمیگردد.
*لطفاً درباره شیوههای جذب افراد توسط مدعیان دروغین توضیح بفرمائید.
مدعیان مهدویت طعمههای خودشان را از بین خداجویان و منتظران شناسایی میکنند. در این راستا طبیعتاً باید خودشان را موجه جلوه دهند. من در ادامه به برخی از راهکارهای موجه جلوهسازی اشاره میکنم. اول اینکه ظاهری زیبا از خودشان نشان میدهند و اینطور وانمود میکنند که ما از همه به خدا و پیامبر (ص) باورمندتریم. جلوه دیگر القاب مقدسی است که به پیروان خودشان میدهند مثل اعوان، انصار، بیعتکنندگان با خدا و …. جلوه دیگر از شیوههای فریبنده آنها استفاده از روایات است. اگر اینها با زبان دشمنان حرف بزنند کسی جذبشان نمیشود لذا سراغ روایات ساختگی و ضعیف و چندپهلو میروند مثل روایتی که به وجود دوازده مهدی اشاره دارد. جلوه دیگرش ادعای انتصابشان به امام زمان (عج) از نظر خویشاوندی و نسبی است و ادعا میکنند نوه یا فرزند امام هستند. ادعای کرامت و کارهای خارقالعاده شیوه دیگری از کارهای فریبنده آنها است. دعوت به مناظره و مباهله، ادعای شفای مریض، شعار مبارزه با فساد و ظلم و اتهام ظلم و فساد به رقبا بدون ارائه سند و مدرک از دیگر روشهای اینها است. اباحهگری با نامهای مقدس از دیگر کارهای اینها است. لذا برخی از اینها با استناد با روایات ضعیف خمس را حلال شمردند یا تقلید را حرام شمردند. این موارد از مهمترین شگرد مدعیان برای جذب افراد به سوی خودشان است.
* سوال پایانی در خصوص راهکارهای مقابله با مدعیان دروغین است. شما به عنوان کارشناس این حوزه، چه راهکارهایی را برای مقابله با مدعیان پیشنهاد میکنید؟
جهت مقابله با این آسیبها در دو بخش میشود چارهاندیشی کرد؛ یک بخش پیشگیری است و یک بخش درمان است. در بخش پیشگیری مهمترین مسئله بالا بردن سطح بینش و اطلاعات افراد و جامعه در حوزه مهدویت و مسائل دینی است. در چه موضوعاتی باید بینش افراد را بالا برد؟ مقامات امام، علم گسترده امام، انحصار معصومین در چهارده نفر نه بیست و چهار نفر که مدعیان مهدوی از جمله احمد اسماعیل بصری ادعا میکنند، انحصار ائمه با عناوین مختلف در دوازده نفر چون مدعیان میگویند ائمه منحصرند ولی اوصیاء منحصر در چهارده نفر نیستند.
نکته دیگر که در بالا بردن سطح بینش باید اشاره کرد توجه به نشانههای اطمینانی ظهور است. نشانههای اطمینانی ظهور عبارت است از صیحه آسمانی، خروج همزمان سفیانی از شامات و یمانی از یمن، خسف بیداء که اشاره به فرورفتن لشکر سفیانی در زمینی بین مکه و مدینه است و قتل نفس ذکیه. اینها نشانههایی است که برای ظهور شمرده شده است. نکته بعدی در بالا بردن سطح بینش و معرفت تکذیب مدعیان سفارت و نیابت در دروان غیبت است. به صراحت در روایت آمده که هر کس ادعای نیابت خاص کرد او را دروغگو بدانید. نکته بعد ضرورت اطمینان در مسائل اعتقادی بر اساس آیات قرآن و روایات معتبر و عقل است، نه خواب و استخاره و روایات ساختگی. نکته بعد در بالا بردن سطح بینش رجوع به علما و نایبان عام امام زمان (عج) است که به عنوان مراجع تقلید شناخته میشوند.
آخرین نکته در بحث پیشگیری انجام وظایف دینی و انتظار ظهور بدون شتابزدگی و دعا برای تعجیل ظهور است. ما وظیفه داریم ائمه را بشناسیم و به آنها عقیده داشته باشیم و به وظایفی که برایمان مشخص کردند بپردازیم. اگر کسی این عقاید را داشت و به وظایف خودش عمل کرد طبیعتاً منتظر ظهور امام زمان (عج) است و در روایت صریحاً بیان شده اگر چنین کسی از دنیا برود مثل کسی است که در رکاب امام زمان (عج) شمشیر زده است.
در بخش درمان نیز مهمترین قدمها عبارت است از ارتباط صمیمانه با فرد آسیبزده، ارتباط با علمای خبره که پاسخگوی به شبهات هستند، توجه دادن این افراد فریبخورده به هشدارهای فراوانی که درباره فتنههای آخرالزمان در روایات آمده است و در آخر توجه دادن به انحرافات آشکاری که این مدعیان دارند. اینها پیشنهادها و راهکارهایی است که جهت مقابله با مدعیان مهدویت میتوان ارائه کرد.