این داستاننویس درباره زنانهنویسی در ادبیات و نمود سبک زنان در ادبیات داستانی معاصر اظهار کرد: من اغلبِ آثار نویسندگان زن را میخوانم؛ چندین نویسنده شاخص هستند که وقتی آثارشان چاپ میشود، من آنها را فوری میخوانم و متوجه تنوع در آثارشان میشوم. آنها کوشش میکنند نویسنده باشند؛ یعنی کوشش نمیکنند زنانه بنویسند؛ کوشش میکنند داستانی بنویسند که من نتوانم تشخیص بدهم، نویسنده زن است یا مرد.
او سپس گفت: به این دلیل که به همان اندازه فمینیست تند را دوست ندارم که از مردسالاری متنفرم. در واقع، آثاری از زنان نویسنده را که شدیدا فمینیست یا مردستیز هستند، نمیتوانم بخوانم. به این دلیل که اینها مانند یک حزب وارد یک خطکشی میشوند و سعی میکنند این گفتار و روایتشان علیه مردان را قوی کنند و داستان بنویسند؛ این کاری اشتباه است.
آرام در ادامه به داستاننویسی زنان اروپایی اشاره و بیان کرد: وقتی آثار نویسندگان زن اهل اروپا را میخوانیم، متوجه میشویم که اصلا بیطرف هستند و اگر به زن ظلم شود، آن ظلم را نشان میدهند؛ اما نه اینکه به مرد حمله ببرند و هجمهای داشته باشند؛ بلکه بیطرف هستند.
این نویسنده در عین حال اظهار کرد: من آثار خانم عطارزاده، سلیمانی و نوبخت را میخوانم، اینها نویسندگانی هستند که وقتی آثارشان را میخوانم، لذت میبرم از اینکه تعصبی نسبت به مردسالاری و زنسالاری ندارند؛ بلکه یک نویسنده بیطرف هستند. شاید باورتان نشود اما خوشبختانه، من آثار نویسندگان زن ایرانی را بیش از نویسندگان مرد میخوانم. برای اینکه مردان , بعد از کتاب اول یا دوم خود، متوقف میشوند. اما نویسندگان زنی که من میشناسم، مثل خانم گودرزی، سلیمانی و… در هر اثرشان به دنبال یک من تازه میگردند تا بتوانند روایت درستی از جامعۀ پیچیدۀ امروز داشته باشند و این در آثار مردها خیلی کمتر دیده شده است.
احمد آرام افزونبراین، درخصوص حضور زنان نویسنده در عرصه ادبیات داستانی معاصر گفت: ما در جامعهای زندگی میکنیم که نگاه درستی به زن ندارد و همین حصاری را برای زن ایجاد میکند و باعث میشود زنان از این حصار بیرون بزنند؛ موسیقیدان، نقاش، آوازهخوان و نویسنده بشوند. تمام آنها کوشش میکنند از آن حصاری که دورشان کشیده شده، گذر کنند؛ نویسندگان زن دقیقا همینطورند. وقتی میبینند نسبت به طبقه نسوان در ایران تظلم وجود دارد، سعی میکنند که از این تظلم شکل و تصویری را به جامعه ارائه کنند. برای همین است که زنان نویسنده در ایران متوقف نمیشوند و هر روز کوشش میکنند کتابی بنویسند که این کتاب زبان تازهای برای شناخت جامعهای که در آن زندگی میکنند داشته باشد. من هم بیشتر از این طریق با نویسندگان زن همدردی میکنم.
این داستاننویس با بیان اینکه طرفدار بیطرفی جنسیتی در ادبیات است، به نویسندگان مرد زنستیز اشاره و اظهار کرد: وقتی آثار این افراد را میخوانم، متوجه میشوم، به دلیل تعصب خاصی که نسبت به فکر خودشان دارند، گرفتار خودشیفتگی میشوند که نویسندگی آنها را متوقف میکند. درباره بعضی از نویسندگان زن هم این مسئله اتفاق میافتد و آنها زود متوقف میشوند. اما بعضی از نویسندگان زن بیطرف هستند، روایت میکنند و این روایت را به جامعه میسپارند تا مخاطب داوری کند که حق با کیست؛ این نویسندهها هیچوقت متوقف نمیشوند.
آرام در پایان گفت: زنان خوب نویسنده روزی گویی را از دست نویسندگان مرد بیرون میکشند؛ برای اینکه آنها خیلی جدی کار میکنند و جدیت در کارشان باعث شده که منِ نویسندهِ مرد، گوشبهزنگ باشم تا ببینم کتاب کدام نویسندۀ زن ایرانی چاپ میشود که فوری آن را بخوانم و با آثار قبلی او مقایسه کنم. این نویسندگان همیشه در روایت مقتدرند، ایستا نیستند و این خیلی خوب است.