به گزارش زنان دیپلماسی، سوم فروردین امسال، با رشته توییت سمیه میرشمسی مبنی بر آزار دیدن از سوی یک بازیگر سرشناس جنبش «می_تو» در ایران به راه افتاد و بلافاصله پس از این ماجرا زنان سینماگر ایرانی هم بیانیهای منتشر کردند، در این بیانیه که تعداد زیادی از بازیگران از جمله تهمینه میلانی، میترا حجار، ویشکا آسایش، نگار جواهریان، مریم پالیزبان، هایده صفییاری، شقایق دهقان، فرشته حسینی، کتایون ریاحی، ترانه علیدوستی و ملیکا شریفینیا آن را امضا کرده بودند، آمده است: «در روایتهایی که از تجربههای دردناک زنان در سینمای ایران منتشر شده، انواع آزارهایی که زیر چتر خشونت جنسی قرار میگیرند مطرح شده؛ از جمله هتک حرمت با الفاظ جنسی و جنسیت زده، سوءاستفاده از سکوت و تحمل افراد با گروگان گرفتن حق کار و دستمزد، اعمال خشونت جنسی به وسیله تهدید موقعیت کاری قربانی، تماسهای بدنی ناخواسته، اصرار و اجبار به عمل جنسی و در نهایت خشونت جسمی و تجاوز.»
به بهانه انتشار این بیانیه و حمایت انجمنهای مختلف سینمایی و سینماگران متعدد از لزوم برخورد با مسئله آزار جنسی در سینمای ایران،در فروردین ماه خبرآنلاین کلابهاوسی حول محور این ماجرا برگزار کرد که در آن افرادی چون احمد بخارایی، کامبیز نوروزی، منیژه حکمت ، نیره توکلی، محمدرضا لطفی، محمد آقازاده، محمدمهدی عسگرپور و آنتونیا شرکا درباره موضوع آزار جنسی و خشونت در سینمای ایران صحبت کردند.
محمدرضا لطفی، کارگردان و منتقد سینما، یکی از شرکتکنندگان در این کلاب هاوس بود که از ضرورت قانونگذاری در عرصه خشونت علیه زنان گفت.
او صحبتهایش را اینطور آغاز کرد: «اولین نکته این که به نظرم اتفاق بسیار خوبی رخ داده و این حرکت، یک شروع بسیار عالی است. نکته دوم این که ادامه مسیر، مواظبت، حراست و کمک برای رسیدن به سرمنزل مقصود میخواهد و این نکتهای بسیار حساس است. از نظر من موضوع بسیار مهمی که وجود دارد این است که این مسیر، این نگاه، این حرکت به بیراهه نرود. خیلی از اساتیدی که بزرگتر و سنگ زیرین آسیاب هستند در این زمینه بسیار میتوانند کمک حال ما باشند.»
لطفی افزود: «این معضل، معضلی بسیار فراگیر و فراتر از مبحث سینما است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که خواه ناخواه، چه خوشمان بیاید، چه نیاید باید بپذیریم که معضلی به نام نگاه جنسیتی وجود دارد. معضلی که مختص جامعه ما هم نیست و در خیلی از جوامع صنعتی، غیرصنعتی، پیشرفته و غیرپیشرفته وجود دارد. پس نگوییم اتفاقی است که فقط در کشور ما رخ داده یا وجود دارد، خیر، معضل نگاه جنسیتی در حِرَف مختلف وجود دارد و نه فقط مختص سینماست، نه فقط مختص هنر و نه فقط مختص فرهنگ و از سادهترین مشاغل مثل منشیگری یا کارمندی یک شرکت یا اداره بگیرید تا مشاغل پیچیدهتری مثل پزشکی و مهندسی، این موضوع وجود دارد. اصلا چرا راه دور برویم؟! در خیابان که راه میرویم، این معضل را کاملا در تاکسی، مترو و پیادهرو میتوان دید. پس این نگاه وجود دارد و فقط مختص سینما نیست و امیدوارم این حرکت قشنگ و زیبا، این امضا و انتشار بیانیه زنان سینماگر، موجب نشود برخی احساس کنند در بهشت برین و مدینه فاضله زندگی میکنیم و این اتفاق فقط در جامعه سینمایی، جامعه هنری و محیطهای فرهنگی رخ میدهد، خیر.»
او ادامه داد: «نکته بعدی که میخواهم به آن اشاره کنم این است که این حرکتها، از نظر من، حرکتهایی بسیار خوب و مثمرثمر است ولی ما اگر دنبال یک علتیابی ریشهای هستیم دو اتفاق باید رخ دهد. اول این که این را به عنوان معضل اجتماعی در جامعه بپذیریم نه اتفاقی که در سینما رخ داده است، دوم، قانونگذار، دولت و مدیران وارد قضیه شوند، نه به این معنی که به مقوله سینما ورود کنند یا آن شخص را احضار کنند. منظورم از وارد شدن این است که ما امروز به جایی رسیدهایم که باید بپذیریم برای این قضیه باید قوانین جدید وضع شود. قانونگذار باید برای خانمهای مورد تعرض قرار گرفته تسهیلاتی قائل شود تا جرات و جسارت شکایت داشته باشند. باید اتفاقی بیفتد که روند شکایت تسهیل شود. این موضوعی بسیار مهم است و تا زمانی که قانونگذار وارد این جریان نشود، به نظر من اتفاق اصلی رخ نمیدهد.»
لطفی در ادامه، افزود: «وقتی معضلی پدید میآید، ریشههای مختلفی پیدا می کند، همانطور که این تعرضها و نگاه جنسیتی به زنان آسیب میزند، میتواند دامن مردان را هم بگیرد. وقتی این قضیه اتفاق میافتد، به آن سوی ماجرا هم نگاه کنیم. اتفاقا کسانی هستند و معدود آدمهایی ممکن است وجود داشته باشند که بخواهند از ابزار جنسی برای به سود رساندن خود، به نتیجه رساندن خود یا دور زدن مسیر و کوتاه کردنش استفاده کنند و دود این اتفاق مستقیما در چشم کسانی میرود که میخواهند براساس ضابطه حرکت کنند. پس این ریشهدار است و بحث زنان مورد تعرض قرار گرفته نیست، یک معضل اجتماعی است که میتواند عناوین و ریشههای مختلف داشته باشد.»
چرا منیژه حکمت بیانیه زنان دستاندرکار سینما در اعتراض به خشونت را امضا نکرد؟
منیژه حکمت صحبتهای خود را اینطور آغاز کرد: «من این بیانیه را امضاء نکردم و میخواهم چند مورد را به عنوان دلیل این امضاء نکردن مطرح کنم. اوایل انقلاب، بنیاد فارابی یک ناظر سر کار ما میگذاشت. ایشان میآمد، در سایه روی صندلی مینشست و ما را نگاه میکرد که چه میکنیم! تبعات این اتفاق گاهی اوقات، ممنوعالفعالیتی افراد و امنیتی شدن فضا بود و این خطر همواره بالای سر ما وجود داشت. پس من به عنوان تهیهکننده این هشدار را میدهم و اعلام میکنم که به عنوان تهیهکننده، اجازه نمیدهم آن اتفاق مجددا تکرار شود و احدی سر کارم بیاید. این نکته اول.»
او ادامه داد: «نکته دوم این که مستنداتش وجود دارد که از ۹ سال پیش، ما گفتیم نامحرمان وارد سینما شدهاند، پولشویان، آقازادهها، ارگانها وارد سینما شدهاند. ما این را با صدای بلند اعلام کردیم. تبعات این پولهای مشکوک، تبعات ورود این آدمهای نامحرم به عرصه سینما همین اتفاقات است.»
کارگردان فیلم سینمایی «بندر بند» (۱۳۹۹) افزود: «من ۴۰ سال است که در این سینما هستم و دو دخترم هم در همین سینما هستند. صاحب یک فیلم و مسئول هر اتفاقی که در آن فیلم میافتد، تهیهکننده است. اگر تهیهکننده حرفهای باشد، کارش را بلد باشد، باری به هر جهت وارد سینما نشده باشد، پولهای عجیب و غریب نیاورده باشد که با سلبریتیها عکس بگیرد و برایشان فرش قرمز پهن کند و گرد و غبار به پا کند، قطعا شاهد چنین اتفاقاتی نخواهیم بود. به عقیده من در این مورد فقط و فقط باید یقه تهیهکننده را گرفت. تهیهکننده باید ۱۰۰ چشم داشته باشد، مراقب باشد و اجازه ندهد، هر کسی، هر رفتاری که دلش میخواهد انجام دهد.»
او در ادامه گفت: «من خودم تهیهکننده سینما هستم، چرا این اتفاقات سر کارهای ما نمیافتد؟! وقتی همه چیز مخدوش شود و وقتی تعداد تهیهکنندهها از ۸۰ نفرِ سابق به ۶۰۰ نفرِ فعلی برسد، باید رصد کرد که اینها چه کسانی هستند و با چه پولهایی و چه نیتی از کجا آمدهاند؟! این حرفهایترین بخش است. پاشنه آشیل همین جاست. هر اتفاقی، سر هر پروژهای رخ دهد تهیهکننده مسئول است و اصلا پیچیده نیست و من نمیدانم چرا اینقدر پیچیدهاش میکنند!»
کارگردان «زندان زنان» (۱۳۷۹) توضیح داد: «آن زمان که ما فریاد این پولها و این آدمها را میزدیم همین دوستان که اسامی برخی از آنها در میان امضاءکنندگان نیز هست به ما میگفتند شما چرا این حرفها را میزنید؟! پول آمده است و بچهها سر کار میروند. ما گفتیم تبعات این پولها، انواع فساد است. ما اینها را فریاد زدیدم، گفتیم، به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رفتیم و گفتیم، به مدیران هشدار دادیم، به همه گفتیم. یک جبهه علیه ما تشکیل شد تا آن باند مافیایی که در عرصه تولید و پخش و غیره شکل گرفته بود و پولهای عجیب و غریب میآورد به کارش ادامه دهد و به ما هشدار دادند که نمیگذاریم کار کنید. ما هم پاسخ دادیم که شما عددی نیستید که بتوانید نگذارید ما کار کنیم و من جریان لوباجت (پروژههای کمهزینه سینمایی) را برای مقابله با جریان فساد به راه انداختم.»
حکمت افزود: «به نظر من همهچیز خیلی روشن است، فیلم تهیهکننده دارد، صاحب فیلم، مسئول فیلم تهیهکننده است و هر اتفاقی بیفتد تهیهکننده است که باید بیاید و بررسی شود و روشن شود که آیا او تهیهکننده واقعی است یا خیر. ما به عنوان شورای عالی تهیهکنندگان سوال کردیم این تهیهکنندگان چه کسانی هستند؟! و پاسخ شنیدیم که از بالا دستور دادهاند به این افراد تهیهکنندگی دهید، خب! تبعاتش همین موارد است! همهچیز خیلی روشن است و اصلا پیچیده نیست. آن کسی که مسئول فیلم میشود باید قائل به مراقبت از پروژهاش باشد.»
تهیهکننده «ورود آقایان ممنوع» (۱۳۸۹) گفت: «من ۴۰ سال است که در این سینما کار میکنم و همه مرا میشناسند. چرا کسی به ما نمیگوید بالای چشمت ابرو است؟! من سالی دو، سه فیلم تولید میکنیم، چرا این اتفاقات در فیلمهای ما نمیافتد؟! اصلا پیچیده نیست. من کاملا میپذیرم که در جامعه ما، نگاهی جنسیتی و نوعی بیماری نسبت به جنس زن وجود دارد و متاسفانه، نگاهی که در قانون نوشته و قانون نانوشته نسبت به زن وجود دارد و نوع تربیت و نوع رفتارها غلط است.»
او تصریح کرد: «من در مورد تجاوز فیلم ساختم و برای ساختنش ۵ سال تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که کسی که مورد تجاوز قرار میگیرد بهتر است شکایت نکند! چون اولین سوالی که از او میپرسند این است که چه چیزی پوشیده بودی و چه شکلی بودی؟! حتی وکلا میگویند شکایت نکنید، چون دستتان به جایی بند نیست! این مشکلات جامعه ماست با این همه ادعا، این را کنار میگذارم اما تاکید میکنم در عرصه سینما، تهیهکننده صاحب فیلم است و هر اتفاقی میافتد تهیهکننده باید پاسخ دهد. پس این موضوع در سینما اتفاقا اصلا پیچیده نیست.»
حکمت در پایان این بخش از صحبتش اعلام کرد: «در هر پروژهای تهیهکنندگان باید رصد شوند، پاسخگو باشند و اگر عاجز از مدیریت هستند اخراج شوند.»
با ورود غریبهها، فساد جنسی و مالی هم به سینما راه پیدا کرد
محمد آقازاده، از اهالی مطبوعات و یکی از روزنامهنگاران با سابقه، در ابتدای صحبتهایش در این نشست و در تایید صحبتهای منیژه حکمت گفت: «یکبار در جمعی بودیم گفتند چرا آقای عسگرپور را به فلانی ترجیح میدهند؟ گفتم آقای عسگرپور آدم مقیدی است، حتی اگر بگویند فلان سکانس نماز را در فیلمت جای بده، یک ارتباطی در متن فیلمنامه پیدا میکند و مانند بسیاری از کارگردانان بی دلیل و به زور کاری را انجام نمیدهد. من سالیان پیش با آقای بهشتی این بحث را داشتم و گفتم زمانی که شما فکر میکنید میتوانید یک خط فکری را به زور در جامعه ترویج دهید، ریا را رواج میدهید. یک زمانی در دوره آقای خاتمی، این ماجراها را مطرح کردیم از من شکایت کردند.»
این منتقد و نویسنده ادامه داد: «متاسفانه از دل جریانی که پول آن را هدایت میکند که باعث حذف فیلمسازهای جوان و با استعداد میشود، انسانهایی روی کار میآیند که درست نیستند. انسانهایی که چنین فسادهایی را به دل سینما راه میدهند.»
او درباره این فساد توضیح داد: «البته که این فساد فقط در سینما نیست، از فروشگاه گرفته تا همه مشاغل وجود دارد. اما سینما آدمهایی داشت که این موضوع را بازگو کردند. البته همین اتفاقاتی هم که به سینما معطوف شده، سرصحنه رخ نمیدهد، بلکه آن تهیهکننده و یا آن کارگردان فرد را به خانه خودش دعوت میکند و اگر هم اتفاقی رخ میدهد، آنجا پیش میآید.»
این روزنامهنگار درباره یکی از معضلات فعلی سینمای ایران گفت: «یکی دیگر از معضلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، ورود غریبهها به سینماست. اساسا باید آدمهایی تهیهکننده شوند که سالیان سال در سینما بودهاند و خاک این عرصه را خوردهاند، تا چند سال پیش هم همینگونه بود. اما چندسالی میشود که هرکسی که مقداری هم رابطه دارد، اسم تهیهکننده را با خود یدک میکشد. من خودم دیدم که با یک تلفن یک نفر تهیهکننده شده. حتی یکبار هم سر این ماجرا با مرحوم فرشته طائرپور دعوا کردم که چرا هرکسی را به سینما راه میدهید، اما خب وضعیت در حال حاضر اینگونه است.»
او درباره بسته شدن راه ورود استعدادهای جوان به عرصه سینما هم گفت: «اینکه راه ورود جوانهای با استعداد بسته میشود، باعث باز شدن راههای فساد مالی و فساد جنسی به سینما میشود و این امری بسیار عادی است.»
آقازاده در پایان، درباره طرح این مسائل در جامعه گفت: «مطرح شدن این مسائل گام رو به جلو و مثبتی است چرا که اگر متجاوزان بدانند که دفاع اجتماعی پشت قربانی است، برای کاری که انجام میدهند فکر میکنند و باعث آلوده شدن این عرصه نمیشوند.»
فرد آسیبدیده اسم آزارگر را نمیگوید چون حس عدم امنیت میکند
محمد مهدی عسگرپور ضمن تایید وجود تبعیض جنسیتی در جامعه گفت: «هر جامعه زمانی که بخواهد خودش را تعریف کند به چند مولفه شاخص اشاره میکند. اگر کسی بیاید و بخواهد درباره جامعه ایران تحقیق و تفحص کند، به نظرش در بررسیهای اولیه، مسئله اصلی کشور ما چیست؟ بدون شک به بحث نگاه جنسیتی به عنوان یکی از مسائل اصلی ما اشاره خواهد کرد. بحثی که گویی در طول سالهای متمادی آنقدر برای مجموعه حاکمیت حائز اهمیت بوده است که برای آن نهادهای متعددی پدید آورده، بودجههای هنگفتی مصرف کرده، تبلیغات بسیاری انجام داده و در مجموع رفتارهای عجیبوغریبی بروز داده که اگرچه ما گاهی اوقات آن را در بحث گشت ارشاد و چیزهایی از این دست منحصر میکنیم اما موضوع بسیار گستردهتر از این حرفها است. شما حتی با روشن کردن تلویزیون یا گوش دادن به صحبتهای آقایان از منابر این مسئله را به عنوان یک مسئله عمده میبینید، مسئلهای که گویی تبدیل به یک الگوواره شده است و حتی اگر در ذهن جامعه وجود نداشته و ندارد، در ذهن حاکمیت بسیار مهم بوده و هست و نمیتواند به سادگی از آن دست بردارد در عین حال که برای آن طرح و ایدهای امروزی نیز در ذهن ندارد و میخواهد جامعه را با نگاهی سنتی که ممکن است ربطی به امروزِ ما هم نداشته باشد در قالب مد نظرش بگنجاند. بنابراین ما با وضعیتی مواجه میشویم که بخشی از آن ممکن است در سینما و بخش دیگرش ممکن است در هر جای دیگری رخ دهد.»
این هنرمند ادامه داد: ««نکته دومی که از نظر من باید به آن توجه کرد این است که سینما مانند برخی از مشاغل دیگر که مورد توجه بخشی از جامعه است و میتواند طرفداران بسیاری داشته باشد نه در کشور ما که در خیلی از کشورهای دیگر، همواره در ورودیهای خود دچار مسئله بوده است. البته که بخشی از آن کشورهای دیگر توانستهاند این مسئله را کنترل و بهتر از ما مدیریت کنند اما به نظر من، ما در این بخش بسیار بد عمل کردهایم. این ورودیهای محل اشکال هم فقط مختص به حوزه تهیهکنندگی نیست و به عنوان مثال در حوزه بازیگری هم هست و من میدانم که در کلاسهای بازیگری، به صورت بالقوه، چه اتفاقاتی ممکن است رخ دهد. دوستان دیگری هم که اینجا هستند این موضوع را میدانند. اینها همه یک طرف، اساسا ما وقتی دوربین را در خیابان میگذاریم و میخواهیم فیلمبرداری کنیم، به شکل طبیعی ممکن است چندین نفر مراجعهکننده داشته باشیم که یک نفرشان میگوید فرزندم دوست دارد بازیگر شود و دیگری میگوید خودم دوست دارم بازیگر شوم و برخی از آنها، به سرعت و برای پیشگیری از اتلاف وقت! سر اصل مطلب میروند و یک نفرشان ممکن است بگوید حاضر است فلان مبلغ را پرداخت کند تا نقش بگیرد و دیگری ممکن است پیشنهاد دیگری مطرح کند. این وضعیت، وضعیتی مرتبط با حرفههایی مانند سینما است؛ حرفههایی که انبوه مردم به دلایل مختلف متقاضی ورود به آن هستند، دلایلی که بررسیشان بحث امشب ما نیست. بنابراین این هم خود موجب ایجاد وضعیتی میشود.»
عسگرپور درباره تفکیک بحث تعرض از مفاسد گفت: «اتفاقی که اخیرا افتاد و تعدادی از خانمهای بیانیهای آماده کردند، ضمن اینکه به نظرم اصل موضوع خوب است و خیلی از ما باید متمرکز شویم روی این موضوع و حتی معتقدم پیش از اینها این اتفاق باید رخ میداد، این ماجرا بخشی از یک پازل است. خیلی از ما این روزها به دلیل مسائل حاشیهای فکر کردیم که اصل موضوع تعرض نیست بلکه مفاسد در سینما است درصورتی که این خانمها بحث تعرض را مطرح کردند. البته مفاسد در سینما و اساسا در جامعه ما و حتی در جوامع دیگر بحث گستردهای است، همین ظاهر من را که نگاه کنید، شاید باورش سخت باشد که حتی یک خانم به خود من پیشنهاد داده باشد ولی ممکن است این اتفاق در سینما رایج باشد، یعنی ممکن است فرد در معرض چیزی قرار بگیرد که مفسده است و این موضوع ریشه در فرهنگ دارد که لازم است حتما درباره آن بحث شود.»
او درباره نحوه رسیدگی به پروندههای قضایی گفت: «نکته دیگر بحث رسیدگی قضایی به این موضوعات است. این جنبش در آمریکا رخ داد و کسانی که این موضوع را شروع کردند، افرادی بودند که سالیان قبل این ماجرا برایشان رخ داده بود و سالیان سال سکوت کرده بودند. کسی که شروع کننده این ماجرا بود، آزاری که دیده بود مربوط به ۱۵ سال قبل بود. انگار در همان کشور هم نگرانی از رسیدگی قضایی به این ماجرا وجود داشته اما در ایران یک اتفاق دیگر رخ داده و آن هم این است که خیلی وقتها قدرت که میتواند برگرفته از مسائل اقتصادی، رانت و یا جایگاههای حکومتی باشد، وضعیتی ایجاد میکند که باعث میشود به فرد آسیب دیده احساس عدم امنیت دست دهد. کما اینکه بازیگری در سال ۸۳ این اتفاق برایش رخ داده و زمانی که به قوه قضاییه مراجعه میکند، نمیتواند اسم آزارگر را بگوید و اینگونه ختم دادرسی اعلام میشود. مسئله این است که چه چیزی باعث میشود افراد واقعیت را پنهان کنند و فکر میکنم این بحث تنها به سینما مربوط نمیشود و در تمام حوزهها هست.»
او درباره آسیبهای این حرکت ادامه داد: «درباره حرکتی که همکاران ما شروع کردند، باید به آسیبهای آن توجه کرد، از چندسال پیش این ماجرا مطرح شد که به دلایل سیاسی، مرجعیت را از سینما بگیرند. گرفتن این مرجعیت از راههای متعددی انجام میشود، یک زمان با ندادن پول اینکار انجام میشود و یک زمان با هزینه کردن پول در جای دیگر این گرفتن مرجعیت انجام میشود و یک زمانی هم تلاش برای بدنام کردن این حوزه است.»
این کارگرادن درباره جرایم آزار جنسی ادامه داد: «این مسائل باید پیگیری شود و اگر برای آنها مصداقی پیدا شد سنگین ترین مجازارت از اخراج گرفته تا جریمه مالی، باید برای فرد در نظر گرفته شد، همانطور که در آمریکا پیشرفت و حالا میبینیم با موضوعی مانند چَک زدن در یک مراسم، دو کمپانی بزرگ پروژه خود را متوقف کردند، باید دید اگر مشابه این اتفاق رخ دهد، تلویزیون حاضر است سریال را متوقف کند یا آن فرد را اخراج کند؟»
این هنرمند در پایان گفت: «نکته خانم منیژه حکمت هم درست است و مسئول اصلی رسیدگی به چنین موضوعهایی تهیه کننده است، تمام این موارد برمیگردد به موقعی که تهیهکننده و کارگردان بالای سر کار نباشند. زمانی که تهیهکننده و کارگردان بالای سر کار باشند خیلی این اتفاق کمتر میشود.»
بیانیه زنان سینماگر یک حرکت فمنیستی رادیکال است
در ادامه، صحبتهای احمد بخارایی، هیات علمی دانشگاه در جامعهشناسی و مدیر گروه مسایل و آسیبهای اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران را میخوانید.
احمد بخارایی، در آغاز سخنان خود گفت: «قبل از هر چیز در ابتدا باید مشخص شود که واحد اصلی تحلیل و سوال این جلسه چیست؟ بیانیه است، بحث جنسیتزدگی در جامعه است یا دفاع از حقوق زنان؟ ملاحظه میشود که دوستان از هر دری سخنی میگویند و این شاید مناسب یک نشست علمی نباشد. اما من حسب عنوان اصلی این نشست و موضوعی که بر اساس آن دعوت به حضور شدهام میخواهم خود بیانیه را مورد بررسی قرار دهم. چرا که بحث جنسیتزدگی و فراگیری آن کاملا روشن است و این ماجرا از سینما گرفته تا دانشگاه، در همهجا وجود دارد.»
این عضو هیات علمی دانشگاه درباره دیدگاه جامعهشناختی خود نسبت به جنبش «می تو» توضیح داد: «نمیدانم آیا لازم است از دیدگاه جامعهشناسی به ماجرا بپردازم یا خیر و ممکن است صحبتهای من خیلی خوشایند برخی افراد نباشد. به ویژه بین سینماگران که ممکن است میانمان زبان تخصصیِ مشترکِ کمتری وجود داشته باشد و همین باعث سختتر شدن ماجرا میشود.»
بخارایی درباره وجود تبعیض جنسیتی در جامعه گفت: «داستان تبعیض جنسیتی، اظهر من الشمس است، پس، از زشت بودن و محکوم بودن این ماجرا گذر کنیم و بنا را بر این بگذاریم که همه در پذیرش این مسئله متفقالقول هستیم. پس از این میخواهم سه پرسش مطرح کنم و سپس در حد فهم ناقص خودم به آنها پاسخ گویم که عبارتند از: ۱-صدور این بیانیه با محتوای تعرض جنسی به زنان سینماگر و محکومیت آن از سوی امضاکنندگان که زنان مطرح سینماگر هستند، آیا یک «کنش اجتماعی» است. ۲-این بیانیه مظهر چه نوع حرکت یا رویکرد فمینیستی است. ۳-فهم هرمنوتیکی من از این بیانیه چیست؟»
مدیر گروه مسایل و آسیبهای اجتماعی در انجمن جامعهشناسی ایران در پاسخ به پرسش نخست با بررسی بیانیه درباره کنش اجتماعی بودن محتوای آن گفت: «اینکه این بیانیه کنش بود یا خیر؟ یک سوال است. به اعتباری میتوان گفت این بیانیه یک کنش بود و به اعتباری هم میتوان گفت که کنش نبود چرا که بر اساس یک نگاه محدود و با توقع حداقلی شاید بتوان گفت یک کنش اجتماعی بود اما با نگاه عمیقتر میتوان گفت این حرکت از سوی سینماگران زن، «کنش اجتماعی» نبود زیرا یک کنش اجتماعی از چهار منظر دارای ویژگیهایی است که اینجا کمتر مشاهده میشود. در منظر نخست، یک کنش اجتماعی در یک بستر مشخص از گذشته تا حال میغلتد و به زمان اکنون رسیده و زمینه بروز واضحی دارد. در منظر دوم، یک کنش اجتماعی دارای «صورت» و قالب هنجارمند و تا حدودی مبتنی بر ادبیات علمی است. در منظر سوم با نگاه محتوایی، یک کنش اجتماعی دربردارنده دیالکتیک و نیز علاوه برآن، زمینهساز کنش متقابل است. در منظر چهارم، پیامد یک کنش اجتماعی، شکلگیری گروههای کنشگر بعدی است و در یک برایند قرار میگیرد. از این زوایا، صدور بیانیه با محتوای خاصش، شاید یک کنش اجتماعی تلقی نشود. چون این کارزار قرار است ادامه پیدا کند و این اتفاق خیلی خوبی است، پس عنصر آگاهی در بین زنان سینماگر و دنبال کنندگان آنها باید افزایش پیدا کند. تلاش من در طرح پرسش نخست و پاسخگویی در جهت نقد بیانیه، به قصد تکمیل این مسیر و قرار گرفتن اینگونه حرکت ها در ریل کنشگری اجتماعی است.»
او درباره نوع حرکت فمینیستی این بیانیه ادامه داد: «اینکه این بیانیه چه نوع حرکت فمینیستی بود، سوال دیگر است. آیا این، یک حرکت فمینیستی مارکسیستی است؟ معمولا افرادی که در سینما حاضر میشوند از قشر متوسط هستند که به دنبال کسب پایگاه اجتماعیاند. زنان سینماگر هم با پول و شهرت پیوند خوردهاند پس این بیانیه دارای رویکرد مارکسیستی در دفاع از حقوق زنان کارگر و ستمدیده اقتصادی نیست. از سوی دیگر، رویکرد سوسیالیستی هم ندارد زیرا هدفش معطوف به سینما و محدود است. مشخصا فمینیست لیبرال که دنبال اصلاح قوانین است هم نیست زیرا لحن بیانیه فراتر از بحث قانون و یک حرکت نرم و محافظهکارانه است.»
این جامعهشناس افزود: «من فکر میکنم این حرکت بیشتر مربوط به یک فمینیست رادیکال از نوع خاص میشود. این برداشت من از رویکرد رادیکال بودن نگاه فمینیستی در این بیانیه به پاسخ پرسش سوم من مبنی بر فهم هرمنوتیکی از محتوای بیانی هم مربوط میشود. در پاسخ به پرسش سوم باید بگویم من بیانیه را مطالعه کردم. از کلماتی چون قلدری، توهین، تحقیر و تهدید استفاده شده بود که در جامعه ما هر صاحب قدرتی از آن استفاده میکند حتی ما که در دانشگاه هستیم آن را حس میکنیم. بحث باجگیری جنسی توسط صاحبان قدرت نیز مطرح شده بود، نکته اصلی این است که «قدرت» تعریف دارد، آیا این بیانیه متعرض کسانی است که در قدرت سیاسی هستند؟ یا فرضا معطوف میشود به تمام تهیهکنندگانی که به اعتبار سمتشان، «مدیر» و قدرتمند هستند؟ اگر فقط بحث قدرت ویژه در بین تهیهکنندگان و عناصر سینمایی است، چرا فراگیری علی الاطلاق تعرضات جنسی در بیانیه مطرح شده است؟»
او تاکید کرد: «در بیانیه آمده بود که این تبعیضها سیستماتیک شده است، استفاده از این کلمه یعنی سیستماتیک اشاره به ریشهای و نهادینه شدن دارد. حال اگر چنین است پس دیگر بحث صاحبان قدرت مطرح نیست و همه مردان سینماگر در هر ردهای، تجاوزگر خواهندبود. نکته بعد قضاوتی است که در بیانیه وجود دارد و میگوید «آزارگران به واسطه شهرت و اعتباری که توسط هوادارانشان به دست آوردهاند، هیچ ترسی از دست بردن به این جرائم ندارند … استفاده از واژههای «هیچ ترسی»، «همه»، «هواداران» و «آزارگران» بار معنایی سنگینی دارد. در واقع اینجا همه هواداران هم محکوم شدهاند و علاوه بر این موضوع، تمام مردان مورد خطاب قرار گرفتهاند. به انضمام اینکه وقتی بحث خشونت جنسی مطرح میشود، زنان که علیه زنان نیستند. این کلیگوییها و این هجمه بی قید و شرط به همه مردان، همان چیزی است که قبلا از آن به عنوان رویکرد رادیکال در انواع فمینیست از آن یاد کردم که هدفش بیش از تعامل و کنشگری اجتماعی، نبرد علیه مردان است.»
بخارایی ادامه داد: «حقیقتا زمانی که این بیانیه را خواندم و این حرکت را دیدم، هم خوشحال شدم، هم اینکه مقداری ناراحت شدم چون استفاده از این کلمات در بیانیهها سرانجامی نخواهد داشت.»
این جامعهشناس و استاد دانشگاه درباره انواع کنش توضیح داد: «باید این بیانیه در ادامه مسیر، پیراسته شود و ما به سمت کنش حرکت کنیم. باید بررسی کنیم که کنشهای مطالبهجویانه و مطالبهگر چه ویژگیهایی دارد و کدام یک از شاخههای چهارگانه فمینیستی را مورد هدف قرار میدهد و فقط یک ابراز احساسات و کلی گویی نباشد. از سوی دیگر پیش از آنکه به روش مقابله با آزارگری جنسی در این بحث علمی و در این نشست بپردازیم، شاید لازم باشد که به: ۱- تعریف آزار جنسی در فضای ایران و در متن فرهنگی-اجتماعی ایران بپردازیم، ۲- علل و دلایل آزارگری جنسی تحلیل شود. اگر در این دو بخش تامل لازم را داشته باشیم، پس از آن است که خواهیم توانست در خصوص مقابله و حذف آزارهای جنسی تدابیری پیشنهاد دهیم. وقتی اصل یک موضوع هنوز وضوح ندارد، نمیتوان درباره سیاستهای تنبیهی سخن گفت به ویژه در مورد مسئله تعارضات جنسی که گاه خود زنان هم ناخواسته یکی از عوامل زمینهساز یا تقویتکنند همین تعدیات جنسی به زنان از سوی مردان زیادهخواه و هوسبار در بستر یک فرهنگ مردسالار هستند. بر این اساس است که حرکتهایی مانند «می تو» نتوانسته فارغ از هیجانات در ایران آنچنان که باید وشاید موفق شود. لازم است نگاهی عمیق و نقادانه به مسئله تعدیات و آزارهای جنسی در ایران داشتهباشیم.»
تعرض و خشونت جنسی، بخشی از یک اپیدمی جهانی است
عبدالرضا منجزی، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان سینما بود که بخشی از صحبتهایش با ابراز نگرانی از سواستفاده جریانی ضد سینما، از این بیانیه همراه شد و صحبتهایش را اینطور آغاز کرد: «من، یکراست میروم سر اصل مطلب. ما با بیانیهای مواجهایم که رئوس و فرازهایی دارد که مشخصا طرح شده و بهتر است در مورد آنها صحبت کنیم.»
او با ارائه تعریفی از «جنسیتگرایی» ادامه داد: «مهترین فراز این بیانیه تبعیض جنسیتی، تعرض و خشونت جنسی و بخشی از آن، یک اپیدمی جهانی است. من از لغتنامهای فکت میآورم که «جنسیتگرایی» را اینگونه تعریف کرده است: جنسیتگرایی، پدیدهای مانند نژادگرایی است و در عمل فقط به سوی نگرشهای یکجانبه سوق پیدا میکند. به این معنا که میخواهد به جنسیتگرایی مذکر محدود شود و نمونه پرخاشگرایانه آن که به فمینیسم رادیکال معروف است بر این فرض مبتنی است که در مردان نوعی برتری فطری، در مهمترین زمینههای فعالیت اجتماعی وجود دارد. شاید به غیر از بزرگ کردن بچه، همراه با این گرایش ذاتی که میخواهند با زنان به صورت موضوعات بینام و نشان لذت جنسی مردان رفتار کنند. این تعریفی است که برای جنیستگرایی ارائه شده است.»
مجلس به خشونت در سینما ۴۸ ساعته واکنش می دهد، به موضوعاتِ دیگر، نه!
ادامه صحبتهای این فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان سینما به این شرح بود: «ما میتوانیم این بحث را همانطور که در همه جای جهان پیگیری میشود، دنبال کنیم. تقلیل دادن این بحث، طبق یک سنت نقادی در ایران، به سیاست غلط است پس بیایید علمی به آن نگاه کنیم. من سوالی برایم پیش آمد و آن این که همزمانی صدور این بیانیه با هجمهای که در ۹ ماه اخیر نسبت به سینما میشود چیست؟ من صدور این بیانیه را به عنوان یک کنش قبول دارم اما زمینههای بُروز آن را نمیبینم. جستوجو برای یافتن زمینههای بُروز کنشی که این دوستان انجام دادند ما را به این نتیجهگیری میرساند که به یکباره با حجم عظیمی از تعرض در سینما مواجه شدهایم، پس چهطور تا به حال سکوت کرده و نگفته بودند؟! دوستان، خودشان در این بیانیه، خواننده را خطاب قرار داده و گفتهاند انتظارشان رسیدگی از سوی صنف و انجمنهای صنفی به این موضوع است و این که این موضوع در «داخل» مورد رسیدگی قرار بگیرد و نهادهای دولتی از «بیرون» دخالت نکنند.»
او سپس افزود: «اما در عمل چه شد؟ به فاصله ۴۸ ساعت از صدور این بیانیه یک کمیته اخلاقی تماما دولتی برای رسیدگی به آن ایجاد شد. بلافاصله مجلس وارد عمل شد. ما در حوزه سینما دو موضوع کلان داریم که ۱۶ سال است بر زمین و مسکوت مانده است؛ یکی از آنها هویت صنفی تشکلهای فرهنگی است که مجلس به آن رسیدگی نمیکند اما چه میشود که این بیانیه در عرض ۴۸ ساعت مورد رسیدگی قرار میگیرد؟! چه میشود که سازمان سینمایی ۴۸ ساعته کمیته تشکیل میدهد؟! اما به هزاران موضوع دیگر از جمله بیمه، تولید، فیلمنامه، ممیزی و… نمیپردازد؟!»
منجزی ادامه داد: «من نسبتی منصفانه بین واقعیت موضوع و آن چیزی که در فضای مجازی و رسانهها تبلیغ میشود نمیبینم. دوستانی که این بیانیه را صادر کردهاند، اگر خطابشان صنف بوده است، نتیجهای که به آن رسیدهاند غلط است. هم زمان با صدور بیانیه از اقتدار صنف و قدرت نفوذ و کارایی آن کم شد و این یک امر قابل پیشبینی بود و اگر با دوستان اهل فن که تجربه داشتند مشوت میکردند، مطمئنا به نتیجه بهتری میرسیدند. صنوف اکنون با این هیبتِ درهم شکستهای که از آنها باقی مانده است؛ کمرمق، کمتوان و ضعیفشده، مطمئنا نمیتوانند کاری از پیش ببرند.»
او تصریح کرد: «من از دوستانی که نامشان در صدر این لیست قرار دارد چند پرسش دارم. چرا تا به حال کاری عملی انجام ندادهاند؟! این دوستان که با ساختار نهاد صنفی و تشکلها و خانه سینما آشنا هستند و ساز و کار پیگیری را میدانند، اینها که افراد بانفوذی هم هستند چرا تا به حال از طریق خانه سینما و کمیتههای آن به این موضوع رسیدگی و به نتیجه رسیدن آن را دنبال نکردهاند و آیا نمیدانند که اگر به این شکل رسیدگی میکردند نتیجه بهتری میگرفتند؟!»
منجزی ادامه داد: «به عقیده من، این دوستان بخش رسانهای کردن موضوع را هدف گرفتند، هدفی که نتیجه آن جز تضعیف سینما نخواهد بود. همه ما به این موضوع واقفیم که این ناهنجاری نه فقط در سینما که در هر حوزه دیگری نیز وجود دارد و در سینما هم هست، در طیفهای مختلف سینما هم هست و نمیتوانیم بگوییم فقط مختص تهیهکنندگان است که از امکانات مالی برخوردارند یا نمیتوانیم بگوییم فقط مختص هنرپیشهها است که از امکان و رانت شهرت برخوردارند و نمیتوانیم بگوییم فقط مختص دولتیها است و آنطور که یکی از دوستان در نقدی اشاره کرده بود این دوستان چون آدمهایی مقتدر در حوزه ممیزی و دستگاههای اجرایی بودهاند از رانتشان استفاده و تعرض کردهاند. اینگونه نیست. آن چیزی که الان اتفاق افتاده است با واقعیت موضوع همخوانی ندارد. واقعا جریان سینمای ایران اینگونه و مطابق این حمله در این حجم عظیم نیست.»
منجزی از آنچه برای خودش اتفاق افتاده بود، مثال زد و گفت: «مثالی میآورم در ارتباط با خودم که بدانید من عکس این موضوع را دیدهام. سال ۱۳۶۰ بود و ما هر دو دستیار بودیم؛ من و همکاری که خانم بودند. هر دو برای تصویب فیلمنامه و گرفتن پروانه به فارابی مراجعه کردیم، او فقط به واسطه زن بودن و این که فارابی آن زمان احساس میکرد باید به جمعیت فیلمسازان زن افزوده شود و با این اتفاق پُز دهد و شو و نمایش برگزار کند، به سرعت پروانه ساخت، وام و امکانات گرفت و من و چند نفر دیگر از فیلمسازان مرد از این امکان برخوردار نشدیم و او و بقیه فیلمسازانِ زن توانستند فیلمشان را بسازند. یعنی امتیازی که به خانمها میدادند بیشتر از آقایان بود.»
بحث تهیهکنندگان سینمای ایران واویلا است
منیژه حکت در ادامه صحبتهای منجزی گفت:«تهیهکننده مسئول است، به جای دیگری هم نروید، بیراهه هم نروید، تهیهکنندهای که سر پروژهاش چنین اتفاقاتی بیفتد باید اخراج شود چون این کاره نیست. اگر بخواهیم وارد بحث تهیهکنندگان سینمای ایران شویم، بحث واویلایی است که من چون در بطنش حضور دارم میتوانم همه چیزهایی را که به چشم دیدهام بازگو کنم.»
حکمت تصریح کرد: «همچنان معتقدم تهیهکننده مسئول است و تهیهکنندگان باید تسویه شوند، باید الک شوند، آنهایی که باری به هر جهت و با پولهایی عجیب و غریب به سینما آمدند و این گرد و غبار را به راه انداختند که خیلی چیزها در آن معلوم نیست باید از این سینما بروند، سینما باید مشروعیت خود را پیدا کند، سینما براساس هنر و اندیشه است، بهترین فیلمسازان ما خانهنشین شدهاند، فیلمساز فیک آوردهاند، کارگردان فیک آوردهاند، تهیهکننده فیک آوردهاند، بازیگر فیک آوردهاند، خب تبعاتش همین است، برای این که نابلدیشان پنهان شود پول میپاشند، خیلی روشن. اصلا هم به چیز دیگری نباید بپردازیم.»
حکمت در پایان صحبتهایش گفت: «تهیهکننده، فقط تهیهکننده، وسلام. اینقدر هم برای ما جلسه نگذارند و آدم نچینند و گروههای مختلف درست نکنند که ما را بپایند، ما خودمان بلدیم. کسانی که در این سینما ریشه دارند، میدانند باید چه کار کنند و چهگونه کار کنند، خیلی هم خوب میدانند. این تازه به دوران رسیدهها و آقازادهها و ارگانها را بپایید. خود تلویزیون یکی از منشاءهاست. تلویزیون قرارداد میبندد و بعد میگوید برو این سلبریتی را بیاور و ما هر چه قدر پول بخواهد به او میدهیم، ما جدا پولش را میدهیم. اینها چه کسانی هستند؟! این تهیهکنندگان تلویزیون از کجا آمدهاند؟! چه قدر کار بلدند؟! این تهیهکنندگان پلتفرمها چه کسانی هستند که اینطور پولپاشی میکنند! این پولهای نامشروع با خود فساد میآورد. ما همه این هشدارها را گفتیم اما هیچ کس گوش نداد، به ارشاد گفتیم، به حراست ارشاد گفتیم، به همه اعلام کردیم، با صدای بلند اعلام کردیم، ۸ سال پیش ما سیاه پوشیدیم و گفتیم نامحرمان به سینما آمدهاند، سینما این نیست، ببینید چه قدر کارگردان فیک درست کردند، بعد جایزه فجر هم به همان کارگردانان میدهند و همه جور امکاناتی هم در اختیارشان میگذارند و پول را هم میریزند که تو بیا مطرح شو. اگر یک روز بشود بدون تبعات قانونی این موارد را مطرح کرد چه پردهها که فرو نمیافتد.»
حتی «یک مورد» آزار جنسی در سینما، زیاد است
کامبیز نوروزی با اشاره به بیانیه زنان سینماگر در این مورد چنین گفت: «اگر بیانیه زنان سینماگر را پایه بحث قرار دهیم باید بگویم که این بیانیه شامل دو بخش است. یکی بحث تبعیض جنسیتی و دومی خشونتهای جنسی. در بخش اول که مربوط به تبعیضهای جنسیتی است، به سوءاستفادههایی که در روابط حرفهای از موقعیت زنان میشود، اشاره شده است. این را قبول دارم که به طور کلی در جامعه ما، زنان در موقعیت برابر کاری با مردان قرار ندارند و تقریبا میتوان گفت در بیشتر صنوف این نابرابری و تبعیض، کمابیش دیده میشود. منتهی به نظر میرسد که به جهتی، این تبعیض در سینما بیشتر باشد.»
نوروزی درباره عقبماندگی سینمای ایران از لحاظ ساختاری گفت: «اعتقاد من بر این است که نظام مالی، اداری و حقوقی سینمای ایران بسیار عقبمانده است و از جریان رشد سینما به عنوان یک هنر بسیار عقبتر است، گاهی اوقات من به طنز میگویم که اگرچه سینمای فعلی از زمان سینمای «دختر لر» جلوتر است اما نظام مالی اداری و حقوقی سینمای ایران، همچنان در آن دوره باقی مانده است.»
او ادامه داد: «بحث را متمرکز میکنم روی سو استفاده و آزار جنسی که در بیانه زنان سینماگر بر آن تاکید شده است و عبارتند از خشونت کلامی، باجگیری جنسی، لمس ناخواسته، اقدام به تجاوز، تجاوز و ایجاد ناامنی جسمی و روانی.»
این وکیل درباره حاد بودن مسئله آزار جنسی گفت: «موضوع آزار جنسی در جامعه ما موضوعی بسیار بغرنج و پیچیده است و باتوجه به محدودیتهایی که در این بخش از جامعه ما وجود دارد، بسیار حاد است و نمیتوانیم آن را با وضعیتی که در کشورهای پیشرفته وجود دارد مقایسه کنیم. مسئله آزار جنسی یک موضوع چند وجهی است که یک وجه روانشناختی دارد، اصولا کسانی که اقدام به انجام چنین کاری میکنند، دچار سطوحی از اختلالات روانشناختی هستند. همه ما میدانیم که رفتاری که آزار جنسی تلقی میشود، رفتار متعادلی نیست، اگر مرد نسبت به یک زن یا زن نسبت به یک مرد تمایلات جنسی و یا تمایلات عاشقانه داشته باشند، به طور نرمال قواعدی را رعایت میکنند، اما آنجایی که این رفتار جنبه آزار پیدا میکند، یعنی رفتار از هنجارهای متعارف خارج شده است. معمولا کسانی که از ساختار روانی سالمی برخوردار نیستند، چنین کاری را انجام میدهند.»
او ادامه داد: «از طرف دیگر وارد وجوه اجتماعی ماجرا میشویم، به هرحال در جامعه مجموعه روابطی وجود دارد که ما معمولا انتظار داریم رفتارهایی که با ما میشود، متناسب با آن تعریفها باشد. همچنین پارهای از آزارهای جنسی دارای ابعاد حقوقی است.»
او درباره موقعیتهای رخ دادن آزار جنسی گفت: «آزار جنسی ممکن است در هر جایی رخ دهد، در اتوبوس، در تاکسی، در مطب پزشک یا در هر مکانی اما برخی از آزارهای جنسی در محیطهای صنفی و گروهی بیشتر امکان وقوع دارد. در این قبیل مشاغل، احتمال وقوع آزار جنسی بیشتر است. برخی از دوستان گفتند که حملات متعدد به سینما میشود و جوی هم علیه این عرصه ساخته شده است که من خیلی به آن اهمیتی نمیدهم اما از لحاظ آسیبشناسی میگویم در این محیطها احتمال وقوع چنین مسئلهای بیشتر است.»
این حقوقدان درباره ویژگیهای آزار جنسی گفت: «آزار جنسی چند ویژگی دارد، یکی اینکه کمتر قابل اثبات است، مردی در خلوتی بدن زنی را لمس میکند یا از او خواسته نامرتبط دارد. بخشی از این موارد جنبه اخلاقی دارد با این تهدید که اگر انجام چنین کاری را نپذیری، فلان پروژه سینمایی را به تو نمیدهیم، این جرم نیست اما قبیح است.»
نوروزی در ادامه گفت: «باتوجه به این که بحث صنفی است، نهاد صنفی مهمترین رکنی است که میتواند بر این رفتارها نظارت داشته باشد و با آن مقابله کند اما نمیتوانیم توقع داشته باشیم که در یک مدت کوتاه تمام اتفاقها رخ دهد. آزار جنسی باید تعریف شود، مصادیق آزار جنسی را باید تعریف کنیم، تحمیلهای آزاردهنده، نگاههای جنسی و تماسهای جنسی این موارد همه آزار جنسی تلقی میشود.»
او درباره کندی فرآیندهای قانونی گفت: «فرآیندهای قانونی کند است، بسیاری از زنان، مسئلهشان را مطرح نمیکنند. زنی که تحت تاثیر آزار جنسی قرار میگیرد تحت ترومای پس از حادثه قرار میگیرد و وقتی قرار باشد به دادگاه برود مراحل قضایی باعث میشود تروما سختتر و پیچیدهتر شود. به همین دلیل دادگاه خیلی جای مناسبی برای بیان این موضوع نیست. موارد آزار جنسی باعث میشود خود صنف به موضوع رسیدگی کنند، شاید بگوییم صنوف حق مجازات ندارند، درست است، اما مواجه شدن با این مسئله در مقابل همکاران بسیار تاثیرگذارتر است.»
او درباره رویکردهای افشای آزار جنسی گفت: «ما دو رویکرد میتوانیم باشیم؛ یک رویکرد افشاگریانه و انتقامجویانه و یکی رویکرد پیشگیری و جلوگیری از آزار و فکر میکنم خانه سینما بهترین نهادی است که میتواند این تمهیدات را داشته باشد.»
نوروزی در ادامه افزود: «پرسش را باید تغییر داد، پرسش فعلی این است که آزار جنسی را باید پیگیری کرد یا نه؟ این را به قاطعیت عرض میکنم که الان در سطح گروههای فرهنگی مذمت آزار جنسی قطعی شده و این حساسیت وجود دارد که باید چه کاری انجام داد. همانطور که پیشتر هم گفتم دادگاهها جایگاه مناسبی برای پیگیری این موضوع نیستند.»
او در پایان گفت :«پرسش اصلی باید این باشد که شیوه برخورد با آزار جنسی چگونه باید باشد و خوشبختانه دوستان سینماگر در بیانیه اخیر به این موضوع اشاره کردند و نباید فراموش کرد که حتی «یک مورد» آزار جنسی در سینما زیاد است و لزومی ندارد که حتما چندین و چند مورد رخ دهد تا شانیت رسیدگی بیابد.»
مردانی که زنانِ فعال در خارج از چهارچوب خانواده را «باغ بیحصار» میدانند
نیره توکلی،جامعه شناس صحبتهایش را اینطور آغاز کرد: «فکر میکنم جریان کلابهاوس امشب مانند تعزیه حضرت زینب شد. این زنانِ سینماگر بودند که این بیانیه را امضا و منتشر کردند اما اکنون این آقایان هستند که با غصب کردن نقش آنها، زینبخوان شدهاند. با این تفاوت که زینبخوان تعزیه از حضرت زینب دفاع میکند اما در اینجا، با تاکید بر این نکته که همه آقایان را به یک چوب نمیرانم و معتقدم کمک مردان حساس به مسائل جنسیتی برای رسیدن زنان به خواستههایشان لازم است، این زینبخوانان که جای زینب را گرفتهاند، از او دفاع هم نمیکنند.»
این جامعهشناس ادامه داد: «در اینجا بعضی از صحبتهایی که مطرح شد با نگاه از بالا به پایین و با تعاریف غلط همراه بود. از جمله این که تعریفی غلط از جنسیتزدگی ارائه شد؛ جنسیتزدگی لزوما به معنایی که ارائه شد نیست و وقتی فعالان زن از نگاه جنسیتزده حرف میزنند لزوما آن را امری ذاتی نمیبینند بلکه معتقدند کسانی که با مفاهیم فیزیولوژیک، با تعابیر جنسیتی، سعی بر حفظ جایگاههای نابرابر دارند به ذاتی بودن آنچه در دست دارند معتقدند.»
او افزود: «شائبه دیگر، سیاسی بودن قضیه است. ما در این سرزمین همواره با این بدگمانی و بدبینی موجه روبهرو بودهایم و وقتی میخواهیم اتهامی را راجع به اشخاص مطرح کنیم از آن سوءاستفاده میکنیم. آدمها در مقابل این سوءظن به درستی حساس و آسیبپذیرند و در مقابل آن احساس عدم امنیت میکنند و مدام مطرح کردن این نکته که «فلان قضیه ممکن است سیاسی باشد» موجب خفه شدن آن در نطفه میشود.»
این فعال حقوق زنان گفت: «رسانه سینما، به خصوص در عصری که رسانههای تصویری، قویترین رسانهاند و جای رسانههای مکتوب را هم گرفتهاند، متعلق به همه طبقات و همه اقشار است و به عنوان مثال فقط متعلق به فمینیستهای رادیکال یا طبقه متوسط یا بیدردان نیست. تعرض و آزار جنسی هم فقط محدود به محیط سینمایی نیست و سالهاست چه پیش از انقلاب و چه پس از آن، تقریبا در همه عرصههای کار و فعالیت و حتی در محیطهای دانشگاهی، علمی و آموزشی دستوپاگیر زنان بوده است.»
توکلی ادامه داد: «هر زنی در طول زندگی اجتماعی، شغلی و تحصیلی خود نمونههای فراوانی از انواع آزارهای جنسی را تجربه کرده است. در هر کجا که زنان خارج از چهارچوب خانواده کار و فعالیت میکنند، تحت تاثیر فرهنگی که زنان را فقط در زیر مدیریت خانواده و ناموس کسی بودن در خور شان و منزلت میداند، «باغ بیحصار» به شمار میآیند. سپس بسیاری از مردان به تاثیر از این فرهنگ واپسگرایانه که داشتن شرکای متعدد جنسی برای آنها رواست دچار این گمان باطل میشوند که زنان خارج از چهارچوب خانواده، هدفی آسان و دم دستی برای میل آنها به این ناحقی به شمار میآیند.»
انگِ «سیاسی بودن»، حرکت زنان سینماگر علیه خشونت را در نطفه خفه میکند
آنتونیا شرکا منتقد سینما درباره وجود آزار جنسی در سینمای ایران گفت: «مسئله اذیت و آزار در سینما و حتی در تمام عرصهها، صرفا به همین ایام معطوف نمیشود. سالهاست که وجود دارد، فقط کسی آن را بیان نمیکند. خانم منیژه حکمت، یکی از افرادی بود که سالیان پیش این مسائل را مطرح کرد و به تنهایی به این عرصه آمد و با ساخت فیلمهایی در این زمینه، از حقوق زنان دفاع و با شهامت این موضوعات را بیان کرد.»
او درباره فراوانی آزار جنسی در سینما گفت: «من خودم این کارزار را امضا کردم و اعتقاد دارم این مسائل در همه مشاغل وجود دارد. در مشاغل دیگری به جز سینماهم هم حضور داشتم و متوجه شدم که تقریبا زنی وجود ندارد که شاغل باشد و به شکل و طریقی این آزارها را تجربه نکرده باشد. فکر میکنم همین که الان این بیانیه نوشته شده و به امضا بیش از ۸۰۰ نفر رسیده و حتی کارزاری برای آن راه اندازی شده، یعنی رسیدگی به این موضوع در حال پیشروی است. با اینکه این حرکت صرفا میزان حساسیتها را بالا برده، اما به نظرم به خودی خود این مسئله ارزشمند است. چرا که انگار یک طوفانی به پا شده و شاید بهتر است که به این حرکت در چنین جامعهای جهت ندهیم. چون هر حرکتی که آغاز میشود، به آن برچسب سیاسی بودن میزنند.»
شرکا ادامه داد: «اگر ما بخواهیم خیلی به این موضوع فکر کنیم که شبکههای خارجی و رسانههای خارج از کشور چه اهدافی دارند؟ و چرا الان این اتفاق افتاده نه در یک زمان دیگر و… اگر بخواهیم جغرافیا، زمان و تاریخ را مطرح کنیم، این حرکت، درجا خفه میشود.»
این منتقد درباره نگاه و نوع رفتار با افرادی که این بیانیه را امضا کردند گفت: «من مخالف این هستم که آدمها را به خاطر اینکه بیانیه را امضا کردند یا خیر، توبیخ کنیم یا مورد پرسش قرار دهیم. ما باید این موارد را کنار بگذاریم و نباید از کسی این سوالها را بپرسیم. این حرکت در نوع خودش به قدری خام و جوان و نوپا است که فکر میکنم در حال حاضر همه دور خودشان میچرخند. حتی بین موافقان این بیانیه به قدری طیف گستردهای وجود دارد که دیدگاههای کاملا متفاوتی دارند. اگر فرض را بر این بگذاریم که این حرکت هم مانند بسیاری از حرکتهای دیگر ممکن است مورد سو استفاده قرار بگیرد، اما باز هم ارزشمند است و قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد.»
شرکا در پایان گفت: «ما با انجام این کار تمرین دموکراسی میکنیم به همین دلیل خواهشم این است که با تمام غلطها بگذارید مشقمان را بنویسم و جلوی راه این موضوع سنگاندازی نکنید.»
انکار و لاپوشانی خشونت علیه زنها تنها به عمیقتر شدن زخمها میانجامد
منیره توکلی در ادامه گفت: «سسله مراتب قدرت و نابرای جنسی در محیطهای کاری و منابع نابرابر قدرت سیاسی و اجتماعی با ایجاد فرادستی و فرودستی باعث سیستماتیک شدن این تعرضها و تدام و بیجواب ماندن آنها میشود. به ویژه نبود ضوابط و مقرراتی برای جلوگیری از سوءاستفاده از قدرت و موقعیت در این مورد بسیار تاثیرگذار است. به جای تبلیغ فرهنگ بُتی تازه و شراب کهن و یار نوجوان و ۱۴ ساله باید مانند کشورهای دیگر ضوابطی باشد چون برکناری استادی که با دانشجوی خود هر نوع رابطهای حتی رابطه ازدواجی برقرار میکند یا رابطه روانشناس با بیمار یا هر نوع رابطه دیگری از این دست.»
او تصریح کرد: «نادیده گرفتن و انکار مسئله و لاپوشانی آن، فقط به عمیقتر شدن زخمهایی میانجامد که باید منتظر سرباز کردنشان بود حتی اگر برخی فکر میکنند جنبش «میتو» انتقامجویانه است باید بدانند اینها زخمهایی است که متمرکز شده و اکنون سر باز کرده است.»
توکلی افزود: «موضوع دیگر لزوم اجابت درخواست امضاکنندگان مبنی بر تشکیل کمیتههای مستقل است. به عقیده من زنانی که این بیانیه را نوشته و امضاء کردهاند از پیش ظن سیاسی بودن قضیه یا میل کسانی نسبت به بردن آن به بیراهه را میشناختند و میدانستند اما این زنها بلدند این جریان را به گونهای اداره کنند که کمیتهای مستقل برای آن تشکیل شود و میدانند که در غیر این صورت دور باطل بهرهبرداری از قدرت و لاپوشانی ادامه پیدا میکند. تیغ را باید از کف آزارگر مست باده قدرت رها کرد.»
این مدرس دانشگاه گفت: «دست همه کسانی که در این کار پیشقدم شدهاند درد نکند، هر کس با عقدهگشایی غلط، خودمحوری و توهین به این عزیزان یا پیچاندن موضوع و مطرح کردن چیزهایی که اصلا موضوعیت ندارد سنگاندازی کرده است بداند موضوع خیلی ساده است و زنان سینماگر خودشان بلدند آن را اداره کنند اگر دیگران تلاش نکنند تودهنی بزنند و خفه کنند. کسانی که میخواهند تودهنی بزنند و این صدا را خفه کنند، خودشان سزاوار تودهنی هستند.»
او افزود: «البته برخی به درستی احساس خطر میکنند که برخورد مقامات با این بیانیه همان برخورد سنتی سرزنش قربانی یا چشمتان کور و دندتان نرم و میخواستید وارد عرصه سینما نشوید و خارج از چهارچوب خانواده کار و فعالیت نکنید باشد. نه، چنین برخوردی نباید ادامه پیدا کند. زنانی که با چنگ و دندان و تخصصهای علمی و هنری و ورزشی و… خودشان را به جایی رساندهاند بنا نبوده است که گوشهنشین و خانهنشین باشند و مواجه آنها با چنین آزارهایی فشار اعتقادات سنتمداران و جامعه مردسالار را ثابت میکند که نگفتمت بدون ولی و صاحب ناموس و بزرگتر مرو!»
توکلی در پایان گفت: «به سخن دیگر باید سلامت را جایگزین فساد کرد نه این که اساسا کار در سینما یا کار در عرصههای خارج از چهارچوب سنتی خانواده را ذاتا منشا فساد دانست و محدودیتهایی بیش از این که هست بر آنها تحمیل کرد.»