بلاخره نوبت ما رسید وارد اتاق قاضی شدیم ٬ با تلخی می پرسد : کارتان چیست؟
سعی می کنیم این برخورد خشک را ندیده بگریم ٬ سلام می کنیم و پاسخ می دهیم :
جناب قاضی برای شهادت آمدیم و بعد خودمان را معرفی می کنیم:
« من کار آفرین برتر کشوری شدم و برای بسیاری از جوانها اشتغال زایی کرد م و ایشان نیز فرهنگی هستند و سالها ست در سنگر آموزش خدمت می کنند.» و بعد ادامه می دهم :
برای شهادت کار این جوان آمدیم و اشاره می کنم به پسر جوان که در کنار ما نشسته بود و یکی از بستگانم بود. کارفرما از پرداخت حقوق یکسال اشتغال او طفره می رفت وما شاهد بودیم که او یکسال هیچ حقوقی دریافت نکرده بود.
قاضی بدون آنکه سرش را بلند کنند ٬ صدایش را کلفت کرد و گفت: