ساری- گرهگشایی از کار مردم به او انرژی میدهد و لبخند روی لبان آنها خستگی را میبرد و کارهای خیرخواهانه سبب شد تا نشان فاطمه (س) به این بانوی مازندرانی اهدا شود.
خبرگزاری مهر، گروه استانها: در حال پیاده کردن گان بیمارستانی بود و حتی خودش با ۶۵ سال سن، در جابه جایی بستهها کمک میکرد؛ از او وقت مصاحبه خواستم، قرار بود بعد از اینجا به سراغ یک فرد سکته مغزی در بیمارستان بوعلی ساری برود که خانوادهاش هزینه درمان نداشتهاند اما با روی گشاده زمانی را برای مصاحبه به من اختصاص داد.
از کودکی و خانواده پرجمعیت ۱۰ نفرهاش میگوید، پدری که کشکول و تبرزین به دست مدح علی میخواند و تنها درآمدشان همان پولی بود که مردم به پدرش میدادند و زندگیشان به سختی میگذشت اما از همان کودکی و در همان رنج، کمکهای مردم منطقه چهاردانگه به پدر و خانوادهاش را به یاد میآورَد، کمکهایی که موجب شد تا در دل و با خدای خودش عهد ببندد که وقتی بزرگ شد و به جایی رسید او نیز دست مردم نیازمند منطقه را بگیرد.
بزرگ شد و ازدواج کرد و به تهران رفت، کمی که از نظر مالی روبراه شد همراه همسرش سرپرستی شش خانواده از اهالی چهاردانگه را از سال ۶۰ بر عهده گرفت، خانوادهای که حالا فرزندانشان هر کدام برای خود کسی شدهاند و این شروع فعالیتهای نیکوکارانهاش بود و از سال ۱۳۹۳ او به همراه جمعی از معلمان، مؤسسه خیریه خیمه گاه اهل بیت چهاردانگه ساری را بنیان نهادند تا بتواند عهدش را با خدایش بهتر عملی سازد.
احداث سه خانه برای بانوان نیازمند
معصومه علیزاده که به تازگی نشان فاطمه (س) را دریافت کرده است، در رابطه با خدمات ارائه شده در این مؤسسه خیریه به نیازمندان به خبرنگار مهر میگوید: حدود ۴۵۰ خانواده را تحت پوشش قرار دادهایم و جامعه هدف ما بانوان بدسرپرست و بیسرپرست و افراد نیازمند است؛ از آن زمان تا کنون، ۳ خانه در روستاهای شهرستان ساری ساختهایم اما این روزها با افزایش هزینهها، در ساخت خانهها مشارکت میکنیم و همین امسال، در ساخت دو خانه و یک یک دامداری مشارکت داشتهایم.
لبخند مردم خستگی را از بین می برد/ بانویی از جنس فاطمه
وی ادامه میدهد: برخی از روزهایش مانند امروز را برای رایزنی در بیمارستانها میگذراند تا بتواند در هزینه درمانی بیماران از بیمارستان تخفیف بگیرد و برای پرداخت مابقی هزینه یا با ارگانهایی که فرد تحت پوشش آن است (مانند کمیته امداد) رایزنی میکند و اگر فرد تحت پوشش ارگانی نباشد، با پول خیریه پرداخت میکند.
کمکها به همین موارد ختم نمیشود و این بانوی نیکوکار میگوید: برای گرفتن تخفیف شهریه دانشجوها یا خوابگاه به دانشگاهها میروم و برای امسال ۲۰۰ بسته معیشتی دادهام، سالهای قبل، سالیانه حدود ۲۰ الی ۳۰ کمک جهیزیه میدادهایم اما این روزها به دلیل گرانی کمتر شده است و امسال تا کنون حدود ۶ کمک جهیزیه دادهام.
یک کارگاه تولیدی لباسهای یک بار مصرف بیمارستانی به راه انداختهام و در حال حاضر، ۱۰ نفر از زنان بدسرپرست و بیسرپرست در آن مشغولند
او حرفهایش را این گونه ادامه میدهد: کار خیر نیازمند پول است و آدم تا کی این مغازه و آن مغازه برای طلب کمک برود، به همین خاطر یک کارگاه تولیدی لباسهای یک بار مصرف بیمارستانی به راه انداختهام و در حال حاضر، ۱۰ نفر از زنان بدسرپرست و بیسرپرست در آن مشغولند و عوائد این کارگاه نیز برای خیریه مصرف میشود و البته همیشه در دلم آرزو دارم تا سرمایه بیشتری داشتم برای راهاندازی کارگاههای دیگر تا بتوانم کمک بیشتری برسانم.
این بانوی خستگیناپذیر، در دوران کرونا نیز بیکار ننشست و علاوه بر تولیدی، ۱۵ نفر از بانوان کیاسر را با چرخهایشان در طبقه بالای تولیدی مستقر کرد و آنها از صبح زود تا نیمه شب مشغول دوخت ماسک بودهاند تا رایگان در اختیار مردم قرار دهند و وقتی میپرسم از کرونا نمیترسیدید؟ پاسخ میدهد: دو بار کرونا گرفتم اما آن روزها در این فکر بودم که قدمهای من به درد کسی میخورد، خودم بسیاری از ماسکها را میان مردم به رایگان پخش میکردم؛ در اتوبوسها به هر که فکر میکردم نیازمند است ماسک میدادم یا زیرپلها اگر کارگری میدیدم با خودم میگفتم اگر امروز کار نکرده لااقل ده ماسک به او بدهم که دست خالی به خانه نرود.
لبخند مردم خستگی را از بین می برد/ بانویی از جنس فاطمه
در کنار کارهای خیریه، این بانوی نیکوکار، خادمیار رضوی و ذاکر اهل بیت نیز هست و در رابطه با هیئت مذهبیاش میگوید: وقتی در تهران بودم هیئت مذهبی حضرت رقیه (س) را داشتم، به ساری که آمدم پرچم حضرت رقیه هیأت را تا کردم و در گوشهای گذاشتم اما همیشه در دلم بود که با این کار انگار حضرت رقیه را زندانی کردهام و پس از مدتی، هیئتم را دوباره در سازمان تبلیغات ساری ثبت کردم و ابتدا هر ماه منزل به منزل میرفتیم اما با ساخته شدن مسجد چهاردانگهایها، هر ماه بانوان محله جمع میشویم و در مناسبتهای مختلف کارهای فرهنگی انجام میدهیم.
او به تأثیر والدین در زندگی اشاره میکند و ادامه میدهد: در کودکی مادرم در کار صلح و سازش میان زوجین و مردم بود و میان آنها آشتی ایجاد میکرد و همین تجربهای برای من شد و اکنون دو سالی میشود که علاوه بر کارهای خیریه و هیئت در این کار نیز دستی دارم و سعی میکنم اگر حق کسی پایمال میشود یا قانون نمیداند، ورود پیدا کنم یا در اختلافات میانجیگری میکنم البته در این زمینه نیز مجوز مشارکت مردمی قوه قضائیه دارم و در این راه سعی دارم که افراد را بعد از کمک ول نکنم و حمایتم ادامهدار باشد.
۶۵ سال سن دارد و وقتی میگویم در این سن با این همه دوندگی خسته نمیشوید، در پاسخ میخندد و میگوید: گرهگشایی از کار مردم به انسان انرژی میدهد، لبخند روی لبان آنها خستگی آدم را میبرد، من چند برادر و خواهر جوان و همسر جوانم را از دست دادهام اما یک روز درد و قرصها را رها کردم و به این کار روی آوردم و از آن روز پر از انرژی هستم و هر کسی که از کار مردم گرهگشایی میکند، میداند چه میگویم.