دادگستری و دادگاه تا به امروز محلی بوده است که غالبا هرکس با هر جايگاهى و هر مشکلی پایش به انجا برسد، برخورد با یک مجرم را تجربه میکرد. خواه متهم باشد ، یا بستگانمتهم، خواه مجرم باشد و یا بستگان مجرم، اکثرا اینحس به او داده میشد که در این مکان مطلقا به حساب نمیآید. از برخی کارشناسان دفاتر قضات تا خود آنها این حس را میدانند که آنها خدایند و تو بنده گنهکار خدا که لایق هیچ گونه احترام نیستی. غافل از اینکه خداوند تا آخرین لحظه عمر انسان تلاش دارد تا کرامت انسان حفظ شود و بر بندهاش هر چقدر گنهکار ، رئوف است .
چهرههای سرد و بی روح همچون یک ربات که عاری از هرگونه حس نوعدوستى و همدردی با یک انسان باشد، حداقل تجربه در اكثر فضاهای مرتبط با اين قوه بود. فردی که پایش به آنجا میرسید غالبا گوشی برای شنیدن پیدا نمیکرد. اكثر كارمندان در بيرون از اتاقهاى دادگاه و قضات در داخل چهار ديوارى خود، واقعا خدايي ميكردند. قلم در دستان آنان، به مصابه اسلحه آماده شليك بود كه موجب ميشد تا مراجعه كننده خاموش، هر بى تفاوتى، بى حرمتى و بعضا توهين و ظلم را بپذيرد، تا كارش به مشكل بيشتر برخورد نكند.
در نهادينه شدن اين فرهنگ دو عامل مهم تاثيرگذار بود؛ يك، تفهيم استقلال راى قاضى و دوم، لزوم حفظ حرمت كارمندان ادارى و تهديد مجازات ارباب رجوع به مجازات و حبس؛ درست در تضاد با آموزه ملى و فرهنگى ما كه مراجعه كننده را ارباب لقب ميدهد.
البته برخى از توصيه هاى به حفظ كرامت ارباب رجوع اشاره دارد ، اما در رابطه با اين توصيه هيچ دستورالعملى وجود نداشت، خصوص كه كارمندان ومديران در حالت عادى روابطى زنجيره وار دارند كه درصورت وجود شكايت و نارضايتى، مجدد ارباب رجوع شاكى را بىپناه ميگذارد.
در اين آشفته بازار رفتارى، زنان به عنوان همسر، دختر، مادر و یا خواهر متهمين، بيشترين آسيبهاى روحى را متحمل ميشوند.
در بسيارى از موارد حتى در دادگاهاى خانواده نيز كه موضوع مراجعه، يك اختلاف خانوادگى است، اين فرهنگ رفتارى از همان بدو ورود همچون سيلى بر گوش زده ميشود و كم نيستند كارمندان و قضاتى كه مجوز هر گونه رفتار تحقيرآميز به زنان را به خود ميدهند و لذا دغدغه بيشتر برخوردارى از كمى احترام بود و رأفت اسلامى پيشكش سيستم قضا.
اما خوشبختانه در دور جديد شاهد سياستى خوشايند هستيم و تاكيدات رياست جديد قوه، بر نظارت و تعريف مكانيزمهاى نظارتى براى رعايت حقوق مراجعين و متهمين، نسيم رأفت اسلامى نيز كمى حس ميشود.
فضايي كه روزى بيشتر القا كننده افتخارى بر مبناى، بگير و بند، حبس و مجازات بود، امروز نه تنها زبان تهديد و مجازات را افتخار كارى نميداند به نظر ميرسد در تلاش است تا با تجلى رأفت اسلامى اولا دستگير انسانى باشد كه پايش لغزيده است و به جاى بسترسازى براى سقوطش او را نجات دهد. دوما با نظارت بر كاركنان اين دستگاه، فرهنگ خدايى كردن را جايگزين فرهنگ تواضع، ادب و تكريم ارباب رجوع كند.
كرامت انسان و شأنيت او در نظامی که پرچم دین را بلند کرده است، بیش از هر نظام دیگر باید دغدغهمند اين منزلت باشد (رجوع شود به آيه ٦٩ سوره اسراء).
امید با رويكرد جديد در نظام قضائی کشور امکان لمس این کرامت محقق شود .
سوسن صفاوردی
Sousan Safaverdi