چرا آنروز به میدان آمدیم ٬ سوال بسیاری از دانشجویان و فرزندان این سرزمین است ٬ و به عنوان زنی که آن دوران را تجربه کرده و از همان ابتدا در صحنه بوده ام ٬ پاسخم این است:
. یک جامعه نیز همچون یک بدن است ، و قتی سیستم ایمنی آن ضعیف شود ، از پای می افتد .اجرای عدالت ، عدم تبعیض ، فرصت های برابر برای دستیابی به اموری که حقوق و معیشت را تامین میکند ، آزادی و عدم انحصار و فشار در تمامی حوزه ها ، ایمنی یک سیستم را حفظ میکند.
پس هم در گذشته نیازهایی سرکوب شد که ، زمینه یک قیام را ایجاد کرد و هم امروز اگر نیازها دیده نشود ، همان اتفاق می تواند تکرار شود.
آنچه آنروز مرا به میدان آورد ، و در میدان نگه داشته است ، محصور در قالب ها نبود ، آنروز بدنبال آرمان های عدالت و آزادی …غیره بودم امروز نیز خواهان عدالت آزادی و عدم ظلم و تبعیض و انحصار هستم . هیچ گاه صرفا بدنبال تغییر شکل یک حکومت به شکل دیگر بدون درنظر گرفتن محتوای بر شمرده نبودم .شعار ها باید در عمل لمس شوند . نمی شود قالب را عوض کرد اما به محتوا بی توجه بود.
پس ظلم ، ظلم است .عدالت اصل است و انحصار مردود و شکل و عنوان یک حکومت برای این ناهنجاری ها مشروعیت نمی آورد . در طول سالها آنچه مرا در هیچ گروه سیاسی با وجود فعالیتها های بسیارم ،مشروعیت نداد ، تلاش برای استقلال اندیشه و عمل بر اساس «رعایت مرز بین انقلاب دینی و دین انقلابی و به عبارتی حکومت دینی یا دین حکومتی » بود .
محور همه ادیان اخلاق است و مرز عمل ،در اینحوزه تعریف می شود ، و نهادهای قدرت چه به نام لیبرالیسم و کمونیسم و غیره و چه به نام دین ،اخلاق را ابزاری برای اهداف خویش که حفظ قدرت است ، قرار داده اند تا به این وسیله عمل خود را مشروع جلوه دهند.
همه نظام های سیاسی تا به امروز مدعی مبارزه برای آزادی انسان و احقاق حقوق او بوده اند ، اما در مرحله عمل ،غالبا همان انسانی که به نامش قیام
کرده اند را به شکلی برای ماندن خویش مسخ می کنند ، و مفاهیم ارزشی و اخلاقی را ابزار قرار می دهند تا کلیشه های فکری خود از انسان و آزادی و حقوق را به او بباورانند .
با کمی دقت می شود متوجه شد غالب انسانهای منتقد به روش های مستبدانه و انحصار طلبانه ، در عمل با کسانی که در قالب کلیشه های فکری آنها نمی گنجند، همانقدر استبداد نشان می دهند . و لذا «آنچه آزادی نیاز دارد اندیشه های آزاده »است .
متاسفم که نسل شما نسلی است که با ما نوعی دیگر از مسخ شدگی را تجربه کرد و بیش از انکه یک حکومت دینی را تجربه کند ،رفتار های مستبدانه و انحصار طلبانه را در قالب دین حکومتی لمس کرد .
زن ،زندگی، آزادی
مرد میهن ابادی
تلفیق مفاهیم زیبایی هستند که تنها در سایه آزاد اندیشی محقق خواهد شد . آنگاه که با پاره کردن زنجیرهای نژاد ، رنگ ، ملیت ، قومیت ، جنسیت ، مذهب و صد البته قالب ها و کلیشه های فکری
یاد بگیریم و یاد دهیم هر آنچه بر خود می پسندیم ، برای دیگری نیز بپسندیم و هر آنچه بر خود نمی پسندیم ، برای دیگری نیز نپسندیم.
با احترام به زنان و مردان بزرگ تاریخ که تا پای جان برای رهایی انسان از اسارت باورهای عادت شده و آزادی اندیشه قیام کردند/سوسن صفاوردی