زینت اسدی:
سر تا پای وجودش استرس است .لاغر اندانم با چشمانی درشت و مشکی که همیشه تحیر و پرسش در آن موج می زند.هر وقت او را می دیدم ، فضا برایم سنگین می شد .این زن معمای عجیبی برای من بود از طرز لباس پوشیدنش که همیشه شلخته و سرتا پا مشکی بود تا اضطرابی که در کلیت رفتاری او وجود داشت یعنی هم در گفتار و هم کردار. تا اینکه به یکی از دوستانش حسم به اورا بیان کردم و تازه آنروز متوجه شدم چرا این انسان تا این حد مضطرب است.او زنی بود که سالیان زیادی تحت شکنجه جنسی همسرش قرار داشته و رفتار وحشیانه فردی به نام همسر که او باید تحت حفظ آبروی خانواده سکوت می کرده وهمه چیز را به جان می خریده ، او را تبدیل به انسانی کرده که حالا پس از چندین سال که از آن مرد بواسطه بزرگ شدن بچه ها و کمک آنها جدا شده ،اما همچنا ن در وحشت بسر می برد که مبدا دوباره مورد آزار او قرار گیرد.زخم های ناشی از شکنجه سالیان که با توجیه وظیفه تمکین او از شوهرش بر او روا شده و شوهرش او را می ترسانده که اگر به خواسته های او عمل نکند ، مسلمان نیست و دچار خشم خدا خواهد شد ،چنان عمیق است که با دیدن او بلافاصله می شود فهمید که چقدر استرس سر تا پای وجود او را پوشانده است. نمی دانم کسانی که با توصیفات اینچنینی از وظایف زنان ، عرصه شکنجه های جنسی برخی از مردان بیمار را مشروعیت بخشیده اند ، چگونه در برابر دادگاه الهی توان پاسخگویی خواهند داشت؟