حالا باز هم باید یک راننده جدید و یک تجربه جدید جاده را بطرف پاسارگاد پشت سر میگذاشتیم، سرعت راننده جوان مانعی برای دیدن مهربانی او نبود و در تمام مسیر مثل یک راهنمای تور، هر چه جالب توجه بود را توضیح میداد، تا برای من ترجمه کنند. این روحیه در ایرانیانی که دیدم بسیار قشنگ است و غالبا تلاش بر این بود که نکات جالب برای یک توریست را یاد آوری کنند. این حس از همان روحیه میهمان دوستی ایرانی نشأت میگیرد که، اکثر توریست های خارجی در رابطه با ایرانی ها از ان یاد میکنند. من نیز این روحیه را همه جا تجربه کردم . کوهها و دشت های سر سبز در مسیر پاسارگارد ورنگ آمیزی طبیعت از دیگر زیبایی های مسیر ما بود، که چشم از آنها بر نمیداشتم. با گذشت یکساعت به پاسارگاد رسیدیم . خدای من باور کردنی نبود، من در جایی بودم که هنوز هم آثار باقیمانده از آن روزگار، شکوه، قدرت حاکمان، خردمندی و دانش هنرمندانه معماری و تمدن بزرگ یک ملت را میشود درآن به خوبی مشاهده کرد. نقوش بجای مانده بر ستون ها و حکایت تاریخ تعامل با کشورها در این نقش ها، اعجاب انگیز است و نشان از هوشمندی در ثبت وقایع تاریخی برای ایندگان دارد. حس وصف نشدنی در انسان بوجود میاید و من از اینکه این فرصت را پیدا کردم تا از نزدیک عظمت تمدن آنروز را در آثار بجا مانده، لمس کنم، بی نهایت خوشحال بودم و مرتب به دوستم و دوست شیرازی او ، این خوشحالی را ابراز میکردم. میراث به جامانده تاریخی، حکایت دانش و اطلاعات مردم دوران های مختلف تاریخ را ملموس میکند و انسان در این اثار میتواند نسبت به تمدن ملل پی ببرد. پاسارگاد نمونه ایی از یک میراث بزرگ فرهنگی بود که عظمت یک قدرت و ملت را به نمایش می گذارد، عظمت و قدرتی که ظاهرا با نماد شیران باید به آیندگان یاد اوری شود. از همه چیز با شوق عجیبی عکس میگرفتم، تا این فرصت برایم ثبت بماند.
ادامه دارد …
ادامه خاطرات یک آلمانی در بیست و یکروز سفر به ایران (۳)
حالا باز هم باید یک راننده جدید و یک تجربه جدید جاده را بطرف پاسارگاد پشت سر میگذاشتیم، سرعت راننده جوان مانعی برای دیدن مهربانی او نبود و در تمام مسیر مثل یک راهنمای تور، هر چه جالب توجه بود را توضیح میداد، تا برای من ترجمه کنند. این روحیه در ایرانیانی که دیدم بسیار […]
- ارسال توسط : adminsafa
- بدون دیدگاه