سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه در کتاب «آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان» که در انتشارات دکتر محمود افشار منتشر شده، درباره موضوع زنستیز بودن یا نبودن فردوسی چنین مینویسد:
«در شاهنامه بانوانی مانند شهرناز و ارنواز، فرانک، سیندخت، رودابه، سودابه، تهمینه، گردآفرید، مادر سیاوش، فریگیس، جریره، منیژه، کتایون، همای، گردیه و شیرین در داستانها حضور دارند و نقشهای مادر فداکار و مهربان، مادر و همسری خردمند و باجسارت، دلداده مهرورز و وفادار، پهلوان و پادشاه را بهخوبی ایفا میکنند و حتی بعضی بخشهای مهم و دلانگیز روایی نیز نتیجه کردارهای این زنان است. بر این اساس نظریاتی از قبیل این که زنان در شاهنامه مقام مهمی ندارند یا در پایینترین مرتبه ممکن تصویر شدهاند اصلاً پذیرفتنی نیست و مغایر با فداکاری و وفاداری و عشقورزی و دلاوری و چارهاندیشی و جانبازی زنان در حماسه ملی ایران است.
بیتهایی که در نقد و نکوهش بانوان در شاهنامه آمده است یا به نام فردوسی نقل و نقد میشود، چند دسته است. بعضی از آنها از زبان شخصیتهای داستانی و به مناسبت موقعیت و شرایط پیشآمده در روایت بر زبان آنها جاری شده… در رمانها، فیلمها و نمایشنامههای امروزین نیز گاهی بنابر روند موضوع و اختلافاتی که میان مردان و زنان روی میدهد آنها با لحن پرخاشگر و نکوهنده و انتقادی علیه همدیگر (جنس زن و مرد) سخن میگویند و روشن است که خواننده و بیننده این ستیهندگی و نفرین را نتیجه اقتضای حال میداند و نه دیدگاه نویسنده داستان و نمایشنامه یا کارگردان و بازیگر زن و مرد.
شماری دیگر از این ابیات سروده فردوسی نیست و کاتبان و خوانندگان شاهنامه برای این که عقیده زنستیزانه خویش را بهتر ترویج کنند آنها را در بعضی نسخ شاهنامه الحاق کردهاند…
تا جایی که نگارنده جستوجو کرده ظاهرا فقط یک بار فردوسی خود به انتقاد از بانوان پرداخته که آن هم در داستان سیاوش و به تأًثیر از فضا/ موضوع روایت است که سیاوش میخواهد برای اثبات پاکدامنی خویش و برائت از تهمتهای سودابه هوسباز از توده آتش بگذرد…
با صرف نظر از این بیت دیدگاه رسمی فردوسی درباره زنان در بیت زیبای زیر است که هر دو جنس مذکر و مؤنث را برابر و گرامی میداند:
چو فرزند را باشد آیین و فر
گرامی به دل بر چه ماده، چه نر»