در یادداشتی ضمن اشاره به وظایف مادری تاکید شد که مادری به عنوان شیوه اصیل تربیتی اسلام نقش غیرقابل انکاری در مسیر تمدن سازی اسلامی ایفا میکند.
، فرزانه عبدالوهاب طی یادداشتی نوشت: وقتی سخن از الگوی زن تراز به میان میآید و در کنار آن بر مقوله مادری تاکید میشود این سوال پیش میآید که چرا مادری؟ چرا همسری نه؟ مگر نه این است که در نگاه اسلام به زنان ابتدا همسری زن اولویت دارد و بعد نقشهای دیگری چون مادری و خانه داری؟ وظایف همسری زنان در نظام حقوقی اسلام از واجبات به شمار میرود اما اغلب وظایفی که برای مادر متصور است در این نظام حقوقی واجب نبوده و صرفاً در حد توصیهها و تأکیدات اخلاقی است. پس چرا مادری؟
برای پاسخ به این سوال باید گفت که اگر بخواهیم با رویکرد فقهی و حقوقی به نقش و جایگاه زنان بپردازیم کاملاً صحیح است که همسری برای وی اولویت اول است. با این رویکرد آن چیزی که اسلام برای زنان واجب شمرده است برای زنان اولویت بوده و مسائلی نظیر مادری، رسالتهای اجتماعی، تحصیل و اشتغال و… جز امور صرفاً مباحی است که به شرط لطمه نزدن به همسری میتوانند مورد انتخاب زنان قرار گیرند.
اما اگر بخواهیم با رویکرد تمدنی به آموزههای اسلامی بنگریم و انقلاب اسلامی را نیز گامی مؤثر در جهت همین تمدن سازی اسلامی بدانیم (که میدانیم) آن وقت تلقی ما نیز از اولویت زن مسلمان متفاوت میشود.
این تفاوت این گونه قابل توضیح است که: اگر بخواهیم مسیر نیل به تمدن را ترسیم کنیم باید گفت ابتدا تفکری شکل میگیرد که این تفکر مبنا و سنگ بنای یک نظام رفتاری و فرهنگی و یا به عبارت کلیتر مبنای یک سبک زندگی میشود. یعنی فکر به عمل و فرهنگ و شیوه زیستن تبدیل میشود که این شیوه و سبک زندگی در گذر زمان و تاریخ تبدیل به تمدنی کهن با گستره و قدمت خاص خود میشود. به عبارت دیگر فرهنگ و سبک زندگی یک جامعه اگر بتواند خود را در طول نسلهای متوالی تثبیت کند و ارزشهای خود را از نسلی به نسل و نسلهای دیگر منتقل سازد آنگاه میتوان گفت تمدنی شکل گرفته است.
حال باید توجه داشت که در مسیر تبدیل فرهنگ به تمدن، آن چیزی که دارای اهمیت غیرقابل انکار است، همانا نظام تربیتی و مکانیسم آموزش و جامعه پذیری نسلها متناسب با ارزشهای نسل قبلی خود است که در اینجا ناگزیر باید به خانواده و نقش تربیتی مادر توجه جدی کرد.
مادری به عنوان شیوه اصیل تربیتی اسلام نقش غیرقابل انکاری در مسیر تمدن سازی اسلامی ایفا میکند. اگر چه باز با رویکرد فقهی حق اعمال تربیت فرزند با پدر است اما مزیت نسبی زنان با لحاظ ویژگیها و استعدادهای ذاتی آنان برای پذیرش نقش مادری و انجام وظیفه تربیت نسل برای هیچ صاحب نظری قابل انکار نیست.
لذا ما در مسیر تمدن سازی اسلامی اولویت و رسالت اصلی زن مسلمان انقلابی را انجام نقش مادری و اعمال تربیت نسل پایبند به ارزشها و اصول فرهنگ اسلامی میدانیم. اگر چه نقش همسری زنان نیز در ایجاد آرامش و نشاط در خانواده و زمینه سازی رشد و تعالی مردان در عرصههای اجتماعی را نیز بسیار مهم و ضروری میپنداریم.
اگر قرار است سبک زندگی و نظام ارزشی و فرهنگی یک جامعه به عنوان میراثی ماندگار در دل تاریخ سیر کرده و به نسلهای بعدی خود برسد و خمیرمایه تمدنی قرار بگیرد، باید نسلهای پیش رو با ارزشهای نسلهای پیشین همخوان و هم افق باشند. که این مقوله جز با داشتن یک نظام تربیتی کارآمد و اثرگذار که در جامعه پذیر کردن نسلها با ارزشهای جامعه موفق عمل کند، امکان پذیر نیست.
در نظام تربیتی دینی ناگزیر باید به خانواده و نقش تربیتی مادر توجه جدی کرد. مادری به عنوان شیوهی اصیل تربیتی اسلام دارای قدمتی به عمر تاریخ داشته و در جامعه صدر اسلام نیز مادری و کارکرد تربیتی زنان در قبال فرزندان دارای جایگاهی فراگیر و اصیل بود.
البته اگر چه با رویکرد فقهی به دین مبین اسلام میتوان گفت حق اعمال تربیت فرزند با پدر است اما مزیت نسبی زنان با لحاظ ویژگیها و استعدادهای ذاتی آنان برای پذیرش نقش مادری و انجام وظیفه تربیت نسل برای هیچ صاحب نظری قابل انکار نیست.
مادر با ابزار عاطفه و صبر و زمینه و امکانی که نظام تکالیف دینی برای او فراهم کرده است تا زمان بیشتری را نزد فرزند سپری کند، یقیناً برای ایفای نقش محوری در تربیت فرزندان در مقایسه با مرد خانواده دارای مزیت فراوانی است. اگر چه نباید فراموش کرد که این دو در کنار هم نقش مکمل و کارآمدتری در تربیت فرزند ایفا میکنند.